بیانات آیتالله سیفی مازندرانی در دیدار با طلاب جامعه الزهرا
صفحه ۵
در خود آیه، «ادفع بالتی احسن» یعنی اگر در مقام تبلیغ و بیان و گفتار و بحث و گفتگو دیدید طرف مقابل جسارتی کرد به شما و توهین کرد، شما با او خوش رفتاری کنید و خوشرویی کنید معجزهاش را میبینید، خداوند این را میفرماید: «اذا» «اذایِ» مفاجات است، یعنی ناگهان میبینید در همین وسط بحث آن شخصی که با شما از قبل دشمن بود، ببینید یه موقع یک شخصی هست که با انسان همین الان دشمن میشود در اثنای بحث که میشود طرف پرخاشگری میکند، و این وسط یک کینهای ایجاد میشود اما موقعی یک شخصی از قدیم با آدم دشمنی دارد، میآید میخواهد عقده خالی کند این آیه شریفه لفظ «کان» دارد «فاذن الذی ینک و بینه» جمله اسمیه است «عداوه»، نه اینکه «الذی یخالفک او یعاندک»، این تعبیر را نیاورد، جمله فعلیه نیاورد، فرق بین جمله فعلیه و اسمیه این است که در ادبیات جمله اسمیه دلالت بر ثبوت میکند اما جمله فعلیه دلالت بر حدث میکند، این در جمله اسمیه آمد.
«فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَهٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ » یعنی اونی که بین شما و او عداوت به نحوه ثابت بود و عداوت ثبات داشت نه اینکه همین الان وسط جلسه دشمن تو شد، نه، آنی که از قبل بین تو و بین او عداوت و دشمنی وجود داشت آن هم به واسطه این برخورد تو ناگهان در اثنای کلام در وسط کلام تبدیل میشود. «کانه» را چرا گفته؟ یعنی که تو باورت نمیشود که «ولی حمیم» شد. کانه یعنی این. ولی خدا که میداند «کانه» را بلحاظ مخاطب گفته، یعنی «کانه» یعنی تو میگویی: عجب! دیدی حالش برگشته خود انسان تعجب میکند. که چجوری کسی که تا دو دقیقه قبل با تو دشمن بود، الآن برگشت و اظهار ارادت میکند و علاقه میکند،و انسان چون باورش نیست،او مثل اینکه کلا اون حالت قبلی اش رفت،یعنی برای خوده انسان باور نمی شود،«کانه» یعنی همین، این را خدا دارد خبر میدهد، این آیه قران هست، بنابراین یک ضابطه کلی است،ضابطه قراردادی نیست،ضابطه شرعی نیست،حکم نیست،اخبار از تکوینیات است، خدای تعالی دارد خبر از چی میدهد آقا؟ از تکوینیات میدهد،یعنی در خارج اینجور میشود،و چنین اتفاقی می افتد،وعده الهی و تکوینیات یعنی واقعا اتفاق می افتد، پس باید همه ما، باید بدانیم همانطور که فقها گفتند اولین مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر بیان است لسانی است و دفع بحث بشود به این کیفیت این قطعاً اثر میگذارد.
مرحله اجبار در نهی از منکر توسط حکومت، در مرتبه بعد از مرحله زبانی
این یک تذکری بود راجع به کیفیت امر به معروف و نهی از منکر، که لازم نیست که خدای ناکرده به اجبار بکشد اگر انسان بتواند به این کیفیت امر به معروف و نهی از منکر کند و طرف را هدایت بکند هزاران هزار بار از ضَرب بهتر است، ولو اینکه آن ضرب هم احیاناً مایه حیات است.امیرالمومنین(ع) به حسنین(ع) سفارش کردند در نهج البلاغه هست «ولا تکونا کالبَهائِم»مثل بهائم نباشید، «التی لا تَتَّعظُ اِلا بِالضَّرب». یعنی به فرزندان خود گفت، یعنی که به همه مومنین گفت با اینکه معصوم بودند حضرات، این از باب به قول فقها «ایاک اعنی و اسمعی یا جاره» در واقع به بقیه مومنین دارد میگوید،یعنی میشود انسان مسلمان به حدی گستاخ بشود که او مثل حیوانات بشود، که نه اصلاً حرف حق را میشود به او فرو کرد و فهماند در مغزش و در جانش، مگر با الزام.
این است که اسلام الزام قرار داده و مرتبه سوم امر بمعروف و نهی از منکر ضرب است به اجماع همه فقها ما یعنی از فقهای ما از زمان شیخ مفید و قبل از شیخ مفید که، اقدم الفقها تا الان یک نفر پیدا نشده که مخالف باشد که حاکم اسلامی وظیفه اوست و واجب است بر او که مرتبه سوم امر به معروف و نهی از منکر را اجرا کند. یعنی چی یعنی اگر گفتار تاثیر نکرد،سخن تاثیر نکرد به ضرب و اجبار متوسل بشود.حتی اگر به قتل منجر شود باز بر او واجب است تا این اندازه. یعنی مسئلهای است اجماعی، اتفاقی، روایات ما هم دارد.
اهمیت احیای معنوی افراد از طریق دعوت و ارشاد
بنابر این شما الان میخواهید مرحله لسانی را انجام بدهید فرقش را میدانید که چیست. آن هم ممکن است «متعظ» بکند ولی اگر با خوشرویی و بیان او متحول شود،شما در او حیات ایجاد کردید،«وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا».او از مرگ معنوی نجات دادید وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚکه ما را از مرگ معنوی احیا کردید. احیای معنوی کردید او را، مومن کردید، این تا فردای قیامت برای شما خیلی مهم است،افتخار میکنید.رسول خدا فرمود: قُلۡ مَآ أَسۡـَٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن یَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلٗا
ای مردم یعنی خدای تعالی به رسولش امر میکند،که تو به مردم،«قل» ای پیامبر بگو من از این رسالتی که دارم این همه زحمت میکشم برای رسالت تبلیغ میکنم.
@rozaneebefarda