عبای خاکی‌ات را شست با دستان خود، باران! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 به سویش رفته‌ای، شاید صدایت کرده در بوران نهال کوچکی بین درختان ارسباران و شاید لانه‌ای کوچک، میان سیل باران بود کمک می‌خواست شاید از تو موری خسته و بی‌جان کمک می‌خواست شاید بره‌ای در چنگ‌های گرگ و شاید نام تو پژواک شد در گوش کوهستان نمی‌دانم چرا آنجا توقف کرده‌ای!؟ شاید کمک می‌خواست آهویی غریب از خادم سلطان گمانم خسته بودی، شاخه ها دیدند خوابت برد عبای خاکی‌ات را شست با دستان خود، باران تو خوابیدی و خوابیدی و خوابیدی و خوابیدی و شد بیدارتر جمهوری اسلامی ایران راضیه مظفری @rozaneebefarda