روزگار بدون و قورباغه هایی که ابوعطا می‌خوانند! 💥اختصاصی/یادداشت میهمان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹چند روز از داغ بزرگ آن بزرگمرد می‌گذرد و هنوز اضافه کردن لفظ شهید پیش از نام بلندش برایم سخت است. سخت است قبول اینکه نماد صلابت یک ملت، اسطوره‌ی متانت و مقاومت و قامت استوار شیعه را نقش بر زمین و با پیکر قطعه قطعه ببینم. هنوز با رفتنش کنار نیامده‌ایم که از رفتنش بنویسیم. البته جوشش مردمی حاصل از خون پاکش نشان داد توان دشمن شکنی شهید حاج قاسم، کم از حاج قاسم نیست‌؛ ولی چه کنم که این دل ظاهربین با خنده‌هایش آرام می‌شد و با نَفَسش قوت می‌گرفت. 🔸سخن بسیار است اما از سخن گفتن، لیاقت ویژه و اهلیت میخواهد اما معتقدم باید از آنچه بر او گذشته است گفت و خناسان هرزه فکر را رسوا کرد تا گزندشان به سلیمانی‌های دیگر امت نرسد و ملت دوباره خام وساوس شیطانی مرجفون نشوند. وسوسه‌هایی که پس از امضای برجام مردم را پایکوبان به خیابان کشاند و در موعد انتخابات سوار برموج ترس از جنگ، جهت آرای مردم را تعیین کرد. حاج قاسم تا بود گرفتار حسادت‌های سیاسیون و کینه‌های بود. 🔸می‌دانم، برای چنین مردانی که قله‌های عزت ملی و غیرت دینی‌اند، روبرو شدن با بی‌غیرتان داخلی سخت‌تر از رو در رو شدن با سفاکان داعشی بود؛ جماعتی که آبرویشان، دین و مملکتشان و حتی مردمشان نیست. 🔸همه افتخارشان گدایی لبخندی از کفار است و حتی برایشان فرقی هم ندارد که این لبخند حاکی از رضایت باشد یا از سر تمسخر! همان‌هایی که آفتابه‌ای سوراخ را به جای آفتاب تابان به هم میهنانشان غالب کردند و هر روز هم سرمستانه فتح الفتوح خیالی‌شان را به رخ میکشیدند وپیش پای جام شیرینی که برجام زدند، بخشی از منافع ملی را ذبح میکردند و برای محفوظ ماندن این مرحمت کدخدابخش، و سلامتی کدخدا،اسپند متبرک کوه‌های آلپ را بر آتش چوب مقدس امریکا(Holywood) می‌ریختند که دودش به چشم مستضعفان برود تا نفهمند و نبینند گشایش‌های هر روز کدخدا را و گشایش حال مدیرانی را که جیبهای‌شان را به نجوم و کواکب گره زده بودند و در خیرات موهوم پساب برجام سخن‌ها سر می‌دادند! همانان که این آفتابه‌ی سوراخ را حافظ امنیت این مملکت می‌دانستند و عقب نشستن دشمن از فکر جنگ را دستاورد خوش رقصی با کدخدا و اذنابش می‌پنداشتند و یکبار هم نگفتند که این مملکت چون شیران غرنده دارد از حمله‌ی گرگان و روبهان مصون است و گرنه موش چه هولی در دل گرگ می‌اندازد حتی اگر آفتابه‌ای هم به دست داشته باشد. 🔹شیرمردان دلاور بدون توجه به این نامردی‌ها، هر روز مردانه و توفنده به مصاف دشمن می‌رفتند و از حرم اهل بیت علیهم السلام دفاع می‌کردند و جانشان را بر کف گرفته، هدیه به محضر امام زمانشان میکردند تا گرگ و روباه خیال هجوم به این خاک را هم نکنند. در داخل کشور سلیمانی و یارانش نزد معدودی متهم بودند و حملات این قوم از تهمت «مدافعان اسد» تا انگ «کاسبان جنگ» هر روز به سمتشان شلیک می‌شد. خارج از کشور گلوله‌های داغ دواعش و تیرهای زهراگین رسانه‌های غربی و در داخل هم نیزه‌های جانسوز غرب پرستان بی حیا سهمیه‌ هر روزه‌ی حاج قاسم و یارانش بود. 🔹روسفیدان می‌روند و ما می‌مانیم و توشه‌ حسرت محرومیتمان از فیض شهادت هر روز سنگین‌تر می‌شود و عقده‌ قدر ناشناسی‌های موش سیرتان وطنی قلبمان را زیر بار خروارها خاک ناپاک خفه می‌کند تا قدری بفهمیم حاج قاسم های دیارمان چه می‌کشیدند و چه زجری بر جانشان مستولی می‌شد که می‌دیدند دستاورد خون همرزمان آسمانیشان را فرومایگان به آفتابه‌ای سوراخ می‌فروشند و عظمت قهر الهی مردان میدان کارزار را با حقارت خنده‌های ذلیلانه و ملتمسانه به کفار می‌پوشانند تا مبادا گردی به جام برجامشان بنشیند. 🔸اما دلمان روشن بود که نامردی دوام ندارد و نه با آفتابه سوراخ و بی آب میتوان خون شهدا را شست و نه با جامی که در حسرت یک قطره ساغر عشق کدخداست! 🔹حالا که حاج قاسم در میان ما نیست همان جماعت که تشت سوراخ برجامشان از بام افتاده، در صددند حاج قاسم را جا بزنند و چنان از آن سردار بزرگ سخن می‌گویند که گویا رفیق گرمابه و گلستانش بوده‌اند، شاید از خون آن عزیز برای پوشاندن ناکارآمدی‌ها و خلأهایشان رنگی بسازند. 🔻آری حال حاج قاسم‌های این دیار و خون دلی که در زمانه‌ی یکه تازی نامردان می‌خوردند حال خوشی نبود و اگر عزت ولایتمداری و افتخار دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام و غیرت دینی و امید به وعده‌های الهی نبود حاج قاسمهای این دیار پیشتر از این‌ها خانه نشین شده بودند و دشمن با جارو مشغول قلع و قمع موش‌های آفتابه دار بود. اگر موشان و خفاشان هم در این دیار بهره مند از امنیت‌اند، مدیون شیران و دلاوران جان بر کف‌اند. 🔹سیدرضا تقوی طلبه درس خارج ❄️ رسانه فرهیختگان؛ http://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a05