بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/9 شریعتمداری در آینه خاطرات/8 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸آقای شریعتمداری با مبارزه قهر آمیز با رژیم موافقتی نداشت و تلاش می کرد راهی میانه سازش و مبارزه را دنبال کند، به همین دلیل تا روزهای پیش از انقلاب حاضر نبود نامی از شاه به میان آورد. 🔴آقای شیخ از روحانیون آذربایجانی که به گفته خودش «صرف نظراز هر چیز با تأسیس دارالتبلیغ موافق بوده و کمک هایی هم برای آن جمع آوری کرده»، با شاره به آزادی خود از زندان در سال 57 می گوید: « ما از آقایان بهشتی و مطهری خواستیم تا به منزل آقای خسروشاهی بیایند. زمانی که آمدند، من به آقای مطهری گفتم: آیت الله شریعتمداری تبریزی است و ارتباط ما با ایشان ناگسستنی است ... از محضر امام امیدوار چنانیم که در اعلامیه های معظم له اسمی از آیت الله شریعتمداری برده شود... ما می خواهیم ائتلافی به وجود آید. چند روز بعد آقای بهشتی به من پیغام دادند که ما با فرانسه تماس گرفتیم خواسته آقایان را به عرض حضرت امام رساندیم. ایشان در جواب فرمودند به آقایان بگویید بروند به آن آقا (شریعتمداری) بگویند: ایشان یکبار در اعلامیه خودشان از شاه اسم ببرند، من ده بار در اعلامیه های خودم از ایشان نام می برم! من همراه آقای دروازه ای به قم رفته نزد آقای شریعتمداری رفتیم. من از ایشان خواستم مبهم گویی راکنار بگذارد و صریحا درباره شاه چیزی بگوید. آقای شریعتمداری در پاسخ گفت: آقای فلانی! اینان ( امام خمینی و نزدیکانش) اشتباه می کنند و شکست خواهند خورد. بگذارید آیندگان بگویند در میان آنها یک آدم عاقلی هم بوده است. آقای خمینی و اعوان و انصارشان کنار بکشند، من در عرض شش ماه با همان قانون اساسی مشروطه، شاه را از کشور بیرون می کنم . من همانجا دریافتم که ایشان به اصل انقلاب ایمان ندارد.» (انقلاب نامه، شیخ محمدحسن بکایی، تهران، ۱۳۸۳، صص 270-272؛ جریان ها و سازمان ها، ص 244) @rozaneebefarda