هفت نکته مهم در تحلیل حوادث اخیر عراق [صفحه ۱ از ۲] اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 حتما می‌دانید که واحد مبارزه با تروریسم عراق، با انبوهی از تجهیزات و وسایل نقلیه نظامی خود، با دستور و حمایت نظامی امریکا‌یی‌ها به مقری وابسته به الحشد الشعبی یورش برد و افرادی از آنها را به اتهام شلیک کاتیوشا به منطقه سبز بغداد و به صورت خاص سفارت امریکا بازداشت کرد. این اقدام با سرعت عمل الحشدالشعبی همراه بود که در نوع خود پاسخی قاطع به حساب می‌آمد و باعث آزادی بسیار سریع نیروهای بازداشتی آنها شد. با وجود آنکه پیامی از جنس قدرت و صلابت از جانب الحشد الشعبی به دولت موقت عراق و همچنین بازیگر اصلی یعنی امریکایی‌ها ابلاغ شد، اما اصل این ماجرا دلالت‌های خطرناکی نیز دارد. در تحلیل آنچه رخ داده است باید به نکات زیر دقت کنیم: یکم: رویدادهای این چند ساله نشان داده است الحشد الشعبی تنها نیروی مؤثر در حفظ تمامیت ارضی عراق در برابر خطرهایی همانند داعش است و بنابراین مهم‌ترین رکن در مبارزه با تروریسم در عراق به شمار می‌آید. سقوط یک شبه موصل، پیش‌روی بسیار سریع و عجیب داعش تا مرکز عراق به حدی که بغداد در آستانه سقوط بود و همچنین ضعف حیرت‌انگیز نیروهای رسمیِ نظامی عراق در قطع پیش‌روی داعش، چنین واقعیتی را به روشنی فریاد می‌زند. به عبارتی هیچ کس در بدنه حکومت عراق به جز افرادی احمق و تعداد بسیار زیادی خائن، نمی‌تواند منکر این نقش و توان باشد. بنابراین حمله به الحشد الشعبی، حمله به موجودیت و امنیت عراق است. دوم: باید توجه کنیم که دستگیری اعضای الحشد الشعبی توسط یک نهاد عادی صورت نگرفته است. بلکه متصدی این کار، در نهایت تعجب، آن بخش از ساختار رسمی و دولتی عراق است که خود برای مبارزه با تروریسم شکل گرفته است. در واقع مقامات رسمی مقابله با تروریسم، نیروهای میدانی و حقیقی مبارز با تروریسم را بازداشت کرده‌اند. این یعنی انحراف آشکار در بالاترین نهاد مبارزه با تروریسم و نشان‌ دهنده عمق فاجعه نفوذ در حکومت عراق! سوم: ستاد مبارزه با تروریسم در عراق، امریکا‌یی‌ها را بابت ترور حداقل یک مقام ارشد نظامی و تعداد بسیاری از نیروهای رسمی نظامی کشور خود مورد تعقیب قرار نداده و نمی‌دهند. آنها با دستور، فشار و همراهی نظامیان امریکایی، به تعقیب و بازداشت کسانی دست می‌زنند که قربانی حملات تروریستی امریکایی‌ها هستند آن هم در حالی که آنها مشغول دفاع از عراق می‌باشند. این نکته‌ای بسیار مهم و بیان کننده حقیقتی بسیار تلخ است و آن اینکه دولت موقت و فعلی عراق، نه در کنار مردم و نهادهای خدمت‌گذار به عراق بلکه در کنار و خدمت امریکایی‌ها قرار دارد. چهارم: آنچه رخ داده است، بخشی از این حقیقت را توضیح می‌دهد که چرا امریکایی‌ها خواهان تصدی پست نخست‌وزیری توسط مصطفی الکاظمی بوده‌اند. این واقعه نه تنها نشان می‌دهد که تمامی ادعاهای وی در مورد پاس‌داری از خون شهدای عزیزی هم‌چون حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همچنین حمایت از الحشد الشعبی، منافقانه و مزورانه بوده است بلکه به خوبی نشان می‌دهد اتهامات به او در شریک بودن در جنایت تروریستی فرودگاه بغداد بی‌بط و بی‌دلیل نبوده است. پنجم: ماجرا زمانی طنزآلود می‌شود که توجه کنیم، الکاظمی، یعنی یک گماشته امریکایی، قرار است طرف مذاکره با امریکایی‌ها در مورد مصوبه خروج اشغال‌گران از عراق باشد؛ مذاکره‌ای که از اساس بی‌معناست؛ امریکایی‌ها اکنون باید در حال خروج از عراق باشند نه آنکه بر سر میز مذاکره نشسته و در مورد قانون مصوب پارلمان عراق چانه‌زنی کنند. ششم: آنچه رخ داد به خوبی نشان می‌دهد که چگونه احزاب عراقی اعم از جناح‌های سنی، کردی و به خصوص شیعی در زمین امریکایی‌ها بازی کرده و می‌کنند. لکه ننگ اجماع احزاب شیعی در پذیرش مصطفی الکاظمی، بیش‌تر از هم بر صورت مقتدی صدر است زیرا ائتلاف او در مجلس، حائز بیش‌ترین کرسی می‌باشد. آنچه بر سنگینی وزر و وبال او می‌افزاید، اقداماتی است که او در طول فتنه ادامه‌دار عراق مرتکب شده است و خصوصا پس از ترور ناجوان‌مردانه شهید حاج قاسم و ابومهدی المهندس، بدون آن که کسی این حق را به او داده یا اساسا شایستگی آن را نیز داشته باشد، خود را رهبر بلامنازعی می‌داند که همه از جمله نیروهای الحشد الشعبی باید مطیع اوامر بدون منطق او باشند. سایر جریان‌ها و شخصیت‌های سیاسی شیعی از جمله عمار حکیم، ایاد علاوی، نوری المالکی و خصوصا فرد مرموزی همانند حیدرالعبادی نیز باید پاسخگوی کارهای خود باشند. در این میان العامری به عنوان فردی سابقا وابسته به الحشد الشعبی باید کارها و اقدامات خود را با منطقی قابل قبول توجیه کند. @rozaneebefarda