نجوای غریبانه محقق اصفهانی به مناسبت @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز یا که کاروان حجاز هرچه غصّه بود آمد دلخراش و سینه گداز در حریم محرم راز بود شور رستاخیز یا نوای غم زدگان حلقۀ ستم زدگان هر دلی ز غم لبریز، داد راز و نیاز با شه غریب نواز نوگلی چو غنچه شکفت، نغمه زد چو بلبل زار زار همچو مرغ هزار با پدر به زاری گفت کآمده به سوز و گداز پروریدۀ تو به ناز خارِ پای ما بنگر، خواریِ اسیران بین حال دستگیران بین چون کبوتر بی پر غرقه خون ز پنجه باز نیمه جان ز رنج دراز بانوان دل بریان، در کمند اهل ستم زیر بند اهل ستم روی اشتر عریان، نه عماری و نه جهاز صبح و شام، در تک و تاز کودکان خونین دل همچو گوی سرگشته یا چو بخت برگشته دشمنان سنگین دل هریک از نشیب و فراز همچو تیر خورده گراز شامِ ماتم ما بود صبحِ عیدِ مردمِ شام آه از آن گروه لئام مرکز تماشا بود بانوان میر حجاز با نقاره و دف و ساز از یزید و آن محفل، دل لبالب از خون است دیده رود جیحون است ما غمین و او خوشدل، او به تخت زر به فراز ما چو سیم در دمِ گاز کعبه را شکست افتاد زآنچه رفت برسر تو ز آنچه دیده گوهر تو دست بت پرست افتاد قبلۀ دعا و نماز « مفتقِر»، بسوز و بساز @rozaneebefarda