[صفحه ۲ از ۳] کم دقتی در فضای موجود میان مراجع پیش از انقلاب سبب بن بست در تحلیل خواهد شد. فضایی که استاد شهید مطهری از آن دوری کرده و به تهران مهاجرت می کند و امام نیز علی رغم احترام به آیت الله بروجردی، به خاطر کارشکنی برخی از اطرافیان زعیم حوزه٬ از ایشان جدا می شود. برخی از شاگردان حاضر در جلسات درس امام، نوشته‌اند که امام در بخش‌هایی از سخنان خود، بسیار ناراحت بود و گاه بر دسته منبری که نشسته بود می‌کوبید [و می‌گفت:] «وای بر این مملکت! وای بر این هیات حاکمه! وای بر این دنیا! وای بر ما! وای بر علمای ساکت! وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار اسباب این می‌شود که زیر چکمه اسرائیل و به دست همین بهاییان، این مملکت ما، این نوامیس ما، پایمال شود کتاب الف لام خمینی چاپ دوم ص ۲۹۵ آقای موسوی تبریزی که چندی است کرسی تدریس در سطوح عالی و خارج ارائه می کند، درباره ولایت فقیه گفته است: «اعتقاد به ولایت فقیه به اجتهاد نیاز دارد. طلبه باید سالها درس بخواند تا به ولایت فقیه اعتقاد پیدا کند.»ص5 چنین ادعایی ثابت کننده افول وضعیت حوزه درسطح اساتید دروس خارج است و نشان میدهد که یک استاد درس خارج اولا فقهی یا کلامی بودن یک مساله را نمی تواند درک کند و ثانیا سخنی می گوید که بر اساس آن، «هیچکس» جز چند مجتهد، نمی تواند به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد!! بر این اساس، عموم مردم نیز نمی توانند اعتقادی به ولایت فقیه داشته باشند! آیا منطق امام خمینی(ره) که ولایت فقیه را بدیهی می دانست همینطور است؟ تحریف سیره امام آنهم در ارگان تحت مدیریت بیت امام امر جدیدی نیست و از ایشان توقع نمی رود که در نشریه منتشره با هزینه بیت المال و تحت نظر بیت امام، مدافع ولایت فقیه باشند اما چنین تحریفات آشکاری ضربات حیثیتی مهلکی به بیت امام با دهها میلیارد بودجه اش وارد می سازد. موسوی تبریزی که دائما در پی تصویر سازی آرمانی از وضعیت حوزه در زمان امام و تخریب آن تصویر در عصر حاضر است، می گوید: «در زمان حضرت امام این پیش شرط ها وجود نداشت و از هیچ طلبه ای این سوال را نمی کردند که آیا به ولایت فقیه اعتقاد وباوری دارد یا خیر. همه این ها بعدها ایجاد شد.» آقای تبریزی از انتشار پی در پی رساله های عملیه و اظهار اجتهاد برخی روحانیون گلایه کرده و آنرا خلاف سیره سلف می خواند حال آنکه برخی همفکران وی در مسائل حوزه علمیه همچون آقای سید محمدجواد علوی بروجردی دقیقا مرتکب چنین سنت شکنی هایی شده اند اما آقای تبریزی بجای انتقاد از ایشان، نوعی سخن پردازی می کند که انگار نظام اسلامی مقصر چنین شهرت طلبی هایی در حوزه است. وی از افول محبوبیت طلاب در بین مردم نیز گلایه کرده و با ادعاهای مطلق انگارانه می گوید:«هیچ طلبه ای شرط نمی گذاشت که چقدر پول بگیرد تا منبر برود» گذشته از القای نوعی احساس حسرت و نوستالژی نسبت به گذشته، در سخنان آقای موسوی تبریزی، اشاره به این نکته ضروری است که یکی از عوامل اصلی دوری بخشی از مردم از روحانیت، وجود روحانیونی است که در حوزه علمیه هرج و مرج طلب و شهرت پرست بوده و برای رسیدن به مقصود از خلاف گویی هم ابا نداشتند. کسانی همچون شیخ علی لر و شیخ غلامرضا زنجانی و این دست آدمها که همیشه در اطراف مرجعیت و بیوت پرسه می زده و بذر کینه را بین مراجع و بین جریان غیرت مند و انقلابی حوزه می کاشته اند٬ امروز هم طیفی از روحانیون هرج و مرج طلب وجود دارند که وقایع را وارونه کرده و مقاصد سیاسی و باندی را بر سیره و سنت های سلف در حوزه ترجیح می دهند. روحانیون هرج و مرج طلب کسانی اند که تنها به فاصله چند ساعت پس از تجمع قانونی هزاران طلبه در مدرسه فیضیه در تابستان 1397، بسرعت دست به کار شده و با گزارشات خلاف واقع و کاملا کذب، اذهان برخی از مراجع بزرگوار را نسبت به این واقعه تحت تاثیر قرار دادند؛ حال آنکه به لطف خدا روسیاسی بر ذغال ماند و خلاف گویی آنان بسرعت کشف شد و علی رغم دادگاهی و محبوس شدن چند طلبه، بی گناهی آنان و کذب سخنان هرج و مرج طلبان بر همگان ثابت گشت. روحانیونی همچون موسوی تبریزی زمانی بدلیل عملکرد خود مایه اعتراض برخی جریان ها نسبت به انقلاب اسلامی شده و برای امام هزینه درست می کردند. طیفی از روحانیون تندرو که مجمع روحانیون مبارز نام داشتند، اکنون مدعی اعتدال واصلاح طلبی شده و دیگران را تندرو می خوانند و با تحریف و خلاف واقع گویی های متعدد، نظرات کنونی خود را به امام نسبت می دهند. کسانی که در زمان امام، از سوی رسانه های ضدانقلاب نماد خشونت و آدمکشی معرفی می شدند امروز از نظر ضدانقلاب سرمایه شمرده می شوند و علم اعتدال بردوش گرفته اند. @rozaneebefarda