از اعتقاد به مردم سالاری دینی تا انتقاد به دمکراسی غربی گذری بر دیدگاه های آیت‌الله مصباح در باب حکومت و جایگاه مردم [صفحه ۵ از ۶] ▪️مطلب آخر؛ در باب جایگاه مردم در حکومت اسلامی از دیدگاه آیت‌الله مصباح: ▪️همانطور که پیش تر بیان شد، حاکم در حکومت اسلامی مشروعیت خود را از خداوند می‌گیرد اما این مردم هستند که سبب فعلیت بخشیدن به حکومت و تحقق آن میشوند. ❓اساسی ترین پرسش در زمینه نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی این است: با توجه به اینکه حق حاکمیت از آن خداست، آیا انسان میتواند برای خود نیز حق حاکمیت قائل باشد یا خیر؟ به ویژه آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در برخی از اصول، هم از حاکمیت خداوند سخن گفته و هم از حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش. 🔹در پاسخ به این سوال میتوان گفت که واژه حاکمیت را در دو بخش از حقوق میتوان طرح کرد: الف) حقوق بین الملل عمومی: هر ملتی حاکم بر سرنوشت خویش است. یعنی دیگران بر هیچ ملتی حق استعمار و قیمومیت ندارند. حاکمیت ملی یعنی هر ملتی در برابر ملت دیگر استقلال دارد. ب) حقوق اساسی: در درون یک جامعه که متشکل از اصناف و گروه هاست، هیچ صنفی بر صنف دیگر و هیچ گروهی بر گروه دیگر از پیش خود حق حاکمیت ندارد. ▪️چنانچه میبینیم بستر این حقوق و اصول، "روابط انسانها" با یکدیگر است نه "رابطه انسان با خدا". کسانی که اینها را مطرح کرده اند در مقام بیان تعیین روابط انسانها بودند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز اصل "حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش" بر همان روال عرفی ای است که در دنیا حاکم میباشد و بر اساس آن انسانها خود به خود بر دیگری حق حکومت ندارند و حاکم بر سرنوشت دیگران نیستند نه آنکه خدا نیز حق حاکمیت ندارد و نمیتواند به انسان دستور دهد. شاهد آن ده ها اصل دیگری است که در قانون اساسی آمده و در آنها تصریح شده است به اینکه حتما باید قوانین الهی را اجرا کرد. ▪️با این مقدمه طولانی در این بخش به پاسخ اصلی میپردازیم. درباره نقش مردم در زمان غیبت و در نظام مبتنی بر ولایت فقیه، ۳ دیدگاه مطرح است: ۱.اصل تشریع حکومت و حاکمیت فقیه، به سبب انتساب از طرف خدا و امام زمان عج است و تعیین شخص و مصداق آن نیز باید به نوعی به امام زمان عج انتساب یابد اما تحقق عینی و استقرار حکومتش به پذیرش مردم بستگی دارد. ۲.اصل مشروعیت حکومت و حاکمیت فقیه در زمان غیبت به نصب عام از طرف خدا و امام زمان است اما تعیین شخص آن و همچنین تحقق و استقرار حکومتش به رای و انتخاب مردم بستگی دارد. ۳‌. در زمان غیبت امام زمان، حتی اصل مشروعیت فقیه و حکومتش بسته به پذیرش مردم است. ✅به اعتقاد ما نظر صحیح از میان سه رای مطرح شده، همان "نظر اول" است. ▪️علت: ▫️بر اساس تفکر اسلامی همه‌ی انسانها عبد و مملوک خدایند آنهم ملکیت حقیقی نه اعتباری. در حقیقت هیچ جزء وجود انسان از آن خود وی نیست. ▫️از سوی دیگر عقل هر انسانی درک میکند که تصرف در ملک دیگران بدون اجازه آنان مجاز نیست. بنابراین هیچ انسانی بی اذن و اجازه خداوند نه در خود و نه در دیگران حق تصرف ندارد. ▫️حاکم باید برای تصرفات(اداره مملکت، به زندان انداختن، مالیات گرفتن) از مالک حقیقی انسانها اجازه داشته باشد وگرنه تمام تصرفات او به حکم عقل ناروا و ظالمانه و غاصبانه خواهد بود. ▫️بر اساس ادله خداوند این اجازه و حق را به پیامبر اسلام و امامان معصوم علیهم السلام داده است. همچنین بر مبنای ادله اثبات ولایت فقیه، در زمان غیبت، چنین حقی به فقیه جامع الشرایط داده شده است. 🔸اما دلیلی وجود ندارد که ثابت کند این حق را به دیگران و از جمله به آحاد جامعه و مسلمانان داده اند. ▪️البته این نصب، نصب عام است. یعنی فرد خاصی را معین نکرده اند بلکه صفاتی را بر شمرده اند که در هر فردی یافت شود او حاکم است. ▪️این انتخاب در واقع مانند دیدن هلال ماه است که اول ماه را ثابت می کند. توضیح اینکه: ما در مقام مسلمان مکلفیم که در ماه رمضان روزه بگیریم. اما برای اینکه بدانیم ماه رمضان فرا رسیده یا نه، باید رویت هلال کنیم. اگر هلال ماه رویت شد، "کشف" می کنیم که ماه رمضان فرا رسیده. در اینجا چنین نیست که ما به ماه رمضان مشروعیت بدهیم، یعنی ما ماه رمضان را ماه رمضان نمیکنیم، بلکه در خارج یا هلال شب اول ماه وجود دارد یا وجود ندارد. اگر وجود داشته باشد ماه رمضان است و اگر نباشد ماه رمضان نیست. آنچه در این میان بر عهده ما گذاشته اند، تنها کشف این مسئله است که آیا هلال ماه وجود دارد یا خیر؟ ▪️در مورد ولی فقیه نیز مسئله به همین شکل است. یعنی با نصب عام از ناحیه خداوند و امام زمان عج، فقیه حق حاکمیت و مشروعیت می یابد و کار ما فقط این است که این حق حاکمیت را که واقعا در خارج و پیش از تحقیق ما وجود دارد، و شناسایی کنیم. بنابراین هم اصل مشروعیت و هم تعیین او به نوعی منتسب به امام زمان عج است. @rozaneebefarda