چرا امروز دستگاه اجرایی به سکانداری یک قاضی نیاز دارد؟ اختصاصی|| داوود مهدوی زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 📌 قاضی بودن لزوماً دلالت بر این ندارد که او فقط برای کار قضاوت مفید است. چنانکه مدیر اجرایی بودن نیز دلیل نمی شود که قاضی خوبی نباشد. این سخن کاملاً منطقی است و در بداهت آن هیچ نیازی به استدلال آوردن نیست. بلکه ای بسا برای عکس این قضیه میتوان استدلال آورد. چون وصف قضاوت برای مدیر اجرایی لازم است ولی وصف مجری توانا بودن برای قاضی لازم و ضروری نیست. قاضی صرفاً کار قضایی می کند و وظیفه دیگری ندارد. قاضی مجری نیست. ولی بخشی از وظایف مدیر اجرایی قضاوت است. رئیس دولت در گستره ای وسیع، مجبور به داوری و قضاوت درباره عملکرد مدیران و رفع منازعات فی ما بین آنان است. منازعات بسیاری است که میان مدیران اجرایی پدید می آید و هیچ لزومی بر ارجاع آن منازعات به دستگاه قضایی نیست. تنها منازعات مجرمانه حقوقی یا کیفری است که برای صدور حکم به دستگاه قضایی ارجاع داده می شود. اما باقی منازعات و اختلافات درونی دستگاه اجرایی با قضاوت رئیس دولت، حل و فصل می شود. 📌 بنابر این، قاضی را از آن حیث که قاضی است و مشغول به کار قضاوت است نمی توان از عهده داری مدیریت اجرایی منع کرد. با این بیان نمی توان حکم به عدم صلاحیت قاضی برای دستگاه اجرایی کرد. بلکه باید گفت که او یکی از شروط لازم برای مدیریت اجرایی را دارد و باید جویای سایر شرایط لازمه بود. چون بخشی از کارهای مدیر اجرایی قضاوت در امور است. 📌 همانطور که گفته شد، قضاوت مقتضای کار رئیس دولت هم است ولی گاهی این وصف برای رئیس دولت به جهت واقعیت های موجود ضرورت پیدا می کند. شاید در شرایط عادی لازم نباشد که رئیس دولت تبحر لازم در کار قضاوت را داشته باشد. و آن در وقتی است که همه امور اجرایی حکومت مطابق قانون پیش می رود و تخلفات اداری و سوء استفاده های شخصی هم به غایت کم است. در چنین حالتی، شرط قضاوت برای رئیس دولت چندان ضروری نیست. 📌 اما گاهی وضعیت دستگاه اجرایی عادی نیست. سیستم در انجام ماموریت ها کند پیش می رود و گرفتار بی نظمی و عدم التزام به قانون و شرح وظایف در دستگاه اجرایی دیده می شود. بی عدالتی و تبعیض و سوء استفاده های فراگیر شده است. نوعی لجام گسیختگی و بی نظمی در سطوح مدیریتی و پرسنلی دیده می شود. اینها همه بخاطر این نیست که فساد و بی نظمی سیستمی بر دستگاه اجرایی حاکم است. بلکه بخاطر آن است که فرهنگ قانون مداری و نظم کاری و التزام جدی بر انجام وظایف اداری بر دستگاه حاکم نیست. در چنین حالتی حضور شخصیتی با خصوصیت بالای قضاوت گری ضرورت پیدا می کند. زیرا چنین شخصیتی انسان قانون مدار و فساد ستیزی است و در نتیجه با هر گونه بی نظمی و بی عدالتی در می افتد و دستگاه اجرایی را بر لزوم عمل به مرّ قانون و ماموریت ها وادار می سازد. مخالفت گسترده عده ای با حضور چنین شخصی در دستگاه اجرایی، دلیل روشنی بر خراب بودن حال قوه مجریه است. 📌 بر پایه همین قاعده و اصل مقتضیات مجری فساد ستیز و قانون گرا است که می گوییم جامعه امروز ایران به رئیس دولتی نیاز دارد که بتواند نابسامانی های دستگاه اجرایی را از جهت قانون مندی و فساد ستیزی و عدالت گرایی سامان بخشد. اکنون قوه مجریه به رئیس دولتی احتیاج دارد که درک و التزام عملی عمیق به قانون مداری و مبارزه با فساد های آشکار و پنهان و رفع تبعیض داشته باشد. مسلماً اگر قاضی که هم واجد این خصوصیات است و هم آشنایی لازم با دستگاه اجرایی را دارد، برای سکانداری و مدیریت دستگاه اجرایی صلاحیت بی بدیلی دارد. قطعاً باید وجود چنین شخصیتی را برای سپردن کار دولت به او مغتنم شمرد. باید در چنین شرایط، یکی از مطالبه گری های سیاسی مردم در ایام انتخابات، حضور قاضی مقتدر و کارآمد در سمت مدیر کلان اجرایی باشد. @rozaneebefarda