هدایت شده از روزنه
/(3) 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸این تصویر برای همه ایرانی ها آشناست؛ امام دستمال سفیدی به صورت گرفته و شانه­هایش می­لرزد، وقتی که مرحوم کوثری دارد روضه می­خواند. فقیهی که تئوری «پیروزی خون بر شمشیر» را مطرح می­کند، باید شهادت را سعادت بداند و خود برای این سعادت، همواره آماده باشد. پیوند عمیقِ امام خمینی با عاشورا، در همه سالهای زندگی اش قابل پی­ جویی است. برای روشن شدن این پرده از زندگی امام، پنج روایت در پی می ­آید: 🔸یک: آیت الله شبیری زنجانی به نقل از «آشیخ محمدحسین بهاری همدانی»: آقای حاج شیخ عبدالکریم [حائری]، مجلس روضه­ ای داشت و در آن مجلس زنها هم شرکت می­کردند، دو نفر کم­سن در آن مجلس چای می­ دادند: یکی آقا روح الله [خمینی] و دیگری آقا ریحان الله [نخعی گلپایگانی]». (جرعه ای از دریا، ج3، ص675). ▪️دو: از آیت الله مرعشی نجفی منقول است که: «در ایام جوانی، با تنی چند از طلّاب علوم دینی، شبهای محرم تا سحر، با سینه زنی و گریه و زاری بر مظلومیت سیدالشهدا و اهلبیت پاکش علیهم السلام احیاء می گرفتیم، و از جمله کسانی که در این مجلس شرکت می کردند امام خمینی رحمه الله بودند». سه: مرحوم علی دوانی می گوید: « در سال 1328 شمسی که برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم آمدم، و آیت الله العظمی امام خمینی ـ رضوان الله علیه ـ را در مجالس عزاداری می دیدم، به تعبیر امروز، «فرهنگ عاشورا» در نظرم مجسم می شد. 🔸هنگامی که واعظ به «گریز» می رسید، یا روضه خوان شروع به خواندن روضه می کرد، حاج آقا روح الله خمینی نخستین کسی بود که دستمال سفید و تمیز خود را از جیب درمی آورد و به صورت می گرفت و گریه را سر می داد. اگر تکیه بر دیوار داده بودند، بدون حرکت و تکانی می گریستند، و چنانچه خم می شدند، می دیدی که چطور می لرزند و اشک می ریزند».(امام خمینی و عزاداری امام حسین(ع):کنگره...سال76) ◽️چهار: آقای حاج سیدمحمد کوثری ذاکر امام، نقل کرده: «وقتی امام در نجف اشرف بودند، من سفری برای زیارت به کربلا رفتم. در کربلا عده ای از فضلا .... گفتند، آقای کوثری، به داد امام برس! گفتم موضوع چیست؟ گفتند: می دانی که آقای حاج آقا مصطفی فرزند دانشمند امام به طرز مرموزی جان داده است. کسی گریه امام را در مرگ او ندیده است. یکی دوبار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی روضه ایشان را خوانده اند، نه تنها امام گریه نکرده، بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته اند بروید مشغول کارتان شوید. و به خانم، همسرشان نیز فقط گفته اند: «مصطفی از الطاف خفیه الهی بود. خدا او را از ما گرفت». 🔸آنها گفتند، شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می گرفتید و در حضورشان روضه می خواندید، روضه ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که ... خدای نکرده صدمه ای نبینند. می گفتند، مرگ حاج آقا مصطفی حوزه نجف را عزادار کرده است، لابد ایران و قم نیز همینطور است، ولی خود امام را کسی ندیده که متأثر باشد و گریه کند» [من] وارد نجف شدم و پس از زیارت، خدمت امام رسیدم، و بعد از تسلیت و مختصر احوالپرسی عرض کردم اجازه می دهید طبق معمولم در حضورتان روضه ای بخوانم؟ فرمودند: «بفرمایید!». ▪️پس از مقدمه کوتاهی، هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می دانستم که چقدر مورد علاقه امام بود و شخصیتی ممتاز داشت، بیان کردم،... در تمام این مدت، این امام بدون تغییر حال گوش می دادند و کوچک ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد. هرچه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت. ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین ـ علیه السلام ـ به بالین حضرت علی اکبر. همین که گفتم، قربان غریبیت یا اباعبدالله! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر، امام دستمال از جیب درآوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم. (پیشین، به نقل از مرحوم دوانی) ◽️پنج: بعد از قضیه ی سال ۴۲ هنگام بازگشت از مدرسه فیضیه، در خیابان ارم عکسی از حضرت امام خمینی به دیوار زده بودند. حضرت آیت الله اراکی، وقتی نگاهشان به آن عکس افتاد فرمودند: قسم می خورم که صاحب این عکس اگر در کربلا می بود جزء مستشهدین بین یدی امام حسین علیه السلام بودند و ۷۲ نفر میشد ۷۳ نفر .(مصاحبه دکتر مصلحی فرزند آیت الله اراکی با روزنامه رسالت، شماره ۲۵۷۸ پنج شنبه ۱۰ آذر ۷۳) @rozaneebefarda