این روشنفکرانِ غرب‌اندیشِ تروریست! بازخوانی تاریخچه ترور مظلومانه علما و مجتهدین در ماجرای [صفحه ۲ از ۲] ، علی‌رغم شعارهای آزادی‌خواهانه، هیچ مخالف و منتقدی را باقی نگذاشت و حذف‌های خونینی را رقم زد و در نهایت کار را به‌ جایی رساندند که جریان اصیل مشروطه خواه و رهبران مشروطه را هم ترور و از صحنه سیاسی حذف کردند. آنان سران جریان مشروطه خواه سالم را نیز از جمله آیت الله بهبهانی، آیت الله طباطبایی، ستارخان، باقرخان، آخوند خراسانی، ملا عبدالله مازندرانی، سیدعبدالحسین لاری، آقا نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله اصفهانی، ملا غلامعلی مجتهد ساروی و... را هم ترور کردند و یا به نحوی سر به نیست کرده و از صحنه سیاسی کشور حذف کردند. حتی حضور این علما و بزرگان که رهبران مشروطه بودند را هم تحمل نکردند، این جریان باید پاسخ دهند که چرا بهبهانی را ترور کرد؟ آیا بهبهانی هم مسبتد بود؟!! چرا طباطبایی را خانه‌نشین کردند و اجازه هیچ حرکتی به او ندادند؟ چرا ستارخان و نیروهایش را به طرز خونینی از صحنه مشروطه حذف کرد و او را زخمی و بدنام و خانه‌نشین کردند‌؟ چرا تیم تروریستی برای ترور آقا نجفی اصفهانی و برادرش حاج آقا نورالله اصفهانی به اصفهان فرستادند؟ چرا نیروی نظامی سرکوبگر برای جنگ با مجتهد لاری به جنوب فرستادند؟ چرا تیم تروریستی برای ترور مراجع تقلید نجف فرستادند؟ چرا آخوند خراساني را در صبح روزی که عازم ایران برای اصلاح مشروطه بود، به طرز مشکوکی مسموم کرده و کشتند؟ چرا مجتهد ساروی را در ساری به طرز فجیعی ترور کرده و کشتند؟ این جریان باید تمام اقدامات حذفی و خونینی که به نفع منافع استعمار انجام داده، باید پاسخگو باشد. در ابتدای مبارزات نهضت مشروطه در سال 1324ق، یک طلبه جوان به نام «سید عبدالحمید وفسی» وقتی به دست عوامل عین الدوله، صدراعظم وقت، تیر خورد و به شهادت رسید و نخستین شهید نهضت مشروطه گردید، مردم و طلاب و علما و رهبران مشروطه، به این جنایت اعتراضات بسیاری کردند و برای او مراسم گرفتند و از دربار درخواست کردند که قاتل او را تحویل مردم دهند و خون این طلبه جوان، در پیروزی نهضت و عزل عین الدوله تاثیر بسزایی داشت. مردم تا زمان ابتدای نهضت مشروطه چنین اعتقادی به علما و حتی طلاب جوان داشتند و در قبال این طلبه جوان که به ناحق کشته شده بود، خونخواهی کردند و چنین واکنشی نشان دادند. میزان اعتقاد و علاقه مردم به علما و مجتهدین بزرگ ایران قابل وصف نیست. موج عظیم تخریب و هتاکی و دروغ بستن روزنامه‌ها و رسانه‌های آن روز علیه مجتهدین بزرگ خصوصا عالم مجاهد، حاج شیخ فضل الله نوری، بزرگ‌ترین مجتهد پایتخت که اغلب مردم تهران از او تقلید می‌کردند و بسیار متنفذ بود و مردم اعتقاد بسیاری به این مرد الهی داشتند؛ شروع شد. موج تخریب بعد از دو سال کار خودش را کرد و ذهنیتها را نسبت به این مجتهد عوض کرد و مجتهد بزرگ را بدون کوچک‌ترین اعتراضی از سوی مردم پایتخت، در میدان مرکزی تهران جلوی چشم همه مردم، اعدام کردند! موج تخریب‌ها در تبریز هم وجود داشت. میرزا حسن مجتهد تبریزی، مجتهد آذربایجان، نقدهای دقیقی به عملکرد و سخنان ضددینی جریانات معاند در تبریز داشت. عوامل کج‌اندیش به جای آن که سخنانش را بپذیرند و خودشان را مطابق با آن اصلاح کنند، به او حمله کرده و موج تخریبی شدیدی را علیه‌اش ایجاد کردند. سپس انجمن تبریز طی حکم عجیب و بی‌سابقه‌ای اعلام کرد که مجتهد باید از تبریز اخراج شود و به تهران برود! اخراج مجتهد بزرگ آذربایجان و هتک حرمت او در تاریخ آذربایجان سابقه نداشت ولی این حرمت‌شکنی‌ها خصوصا توسط شیخ سلیم، عضو تندروی انجمن تبریز، صورت گرفت. پایان عمر شیخ سلیم عبرت‌آموز است، وی بعد از این، عمر چندانی نکرد و در زمره کسانی بود که همراه ثقه الاسلام در تبریز اعدام شد. آنها بعد از رفتن مجتهد هم به خانه اش حمله کردند و آن خانه را غارت و تخریب کردند. البته اخراج مجتهد، اعتراضات برخی از مردم و علما از جمله ثقه الاسلام تبریزی را به همراه داشت که به نشانه اعتراض به عملکرد انجمن تبریز، شهر را ترک کرد، ولی آنها چندان به آنها توجهی نکردند. اعدام و شهادت ثقه الاسلام تبریزی در روز عاشورای 1330ق توسط سالدات‌های روسیه تزاری و با تایید کنسول انگلیس صورت گرفت. این ماجرا از جمله میراث‌های شومی بود که جریان غرب‌پرست در ایران به جا گذاشته بود و بنای کج آن با شهادت سبعانه مجتهد بزرگ تهران، آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری و شهادت آیت الله مجتهد خمامی و سایر بزرگان ایران نهاده شده بود. اگر قبل و بعد از فتح تهران، این جنایت‌های و وحشی‌گری‌ها توسط عوامل استعمار، صورت نمی‌گرفت و حرمت علما و مجتهدین بزرگ پاس داشته می‌شد، قطعا شاهد چنین واقعه تلخی در سه سال بعد از آن نبودیم. @rozaneebefarda