سروش محلاتی، نفی دشمن ستیزی تحمیلی یا دفاع از حق تخلف منافقان در جنگ؟! [ص 5 از 5] محلاتی با وجود این‌که پیروی نکردن از پیامبر وامام را حرام و مخالفت با حکم خداوند می‌خواند، اما رسما می‌گوید باید در فقه، این آزادی به رسمیت شناخته شود. یعنی حاکم اسلامی نباید به حکم الهی جهاد، حکم لازم الاجرا نماید یا آن را تبدیل به قانونِ الزامی گرداند. و طبعا بسیاری دیگر از احکام، همچون الزام حجاب سر که محلاتی در جای دیگر آن را نفی کرده و با اذعان به وجوبش، با تمسک به دلیلی ناتمام، رعایت نکردن آن را خالی از مفسده دانسته است. گرچه میپذیرد ممنوعیت عریان کردن تمام بدن قابل الزام است و باید پاسخ دهد با کدام منطق میان الزام یا عدم الزام و قانونی ساختن احکام الهی فرق گذاشته است؟ محلاتی چندی پیش این را نیز گفت: مقتضای حق حاکمیت ملی (و البته اسلام شناسی ایشان) آن است که مردم حق دارند جمهوری غیر اسلامی یا حتی رضاخانی را انتخاب نمایند، هیچ اصلی از اصول قانون اساسی ابدی نیست و مردم اختیار و حق دارند با رفراندوم، حتی اصل مذهب را کنار بگذارند. همین فکر سست و عجیب را در مباحث مختلف پیاده کرده و حالا میگوید مردم حق دارند در جنگ، پیامبر را نیز تنها بگذارند، زیرا اگر وجوب شرعی، الزامی گردد تبدیل به گله ای بی اختیار خواهند شد! او نمیخواهد فرق آزادی تکوینی و تشریعی را به رسمیت بشناسد. کار آقایان به جایی رسیده که علنا برای منافقان صدر اسلام نیز آزادی و حقّ مخالفت و عصیان قائلند! (آیه ۸۴ نساء که محل استدلال آقای محلاتی است و توضیح آن گذشت) شاید البته راه شبه علمی دیگری هم وجود نداشته باشد؛ برای دستیابی به چه هدفی؟ به رسمیت شناختن آزادی که طیف غربگرای ایرانی -با سخنگویی جناب سروش محلاتی در حوزه- خواهان آن است. با آرزوی رهایی از سبک زندگی ایرانی اسلامی و رسیدن به آزادی های مدرن و حکومتی دلپسند که فقه جواهری مانع تحقق آن است! در نهایت، با توجه به سخنرانی محرم محلاتی با محوریت لزوم کنار گذاشتن ترس و طمع و لزوم شکستن سکوت علما نسبت به ظلم حکومتها و تطبیق این مطلب بر ایران و با توجه به آنچه درباره نفی دشمن ستیزی تحمیلی گذشت و تعمیم آن به مبارزات سیاسی ایران و پرداخت هر نوع هزینه ای توسط مردم و تلاش چندساله ایشان برای نقد نظریه ولایت فقیه؛ می‌توان گفت: نتیجه آن است که به زعم جناب آقای سروش محلاتی، وقتی مردم -به خیال ایشان- آماده و راضی به مقاومت نیستند، نباید در برابر استکبار و ظلم خارجی‌ها، کاری جز مذاکره و دادن امتیاز انجام داد، چون مقاومت و دشمن ستیزی، هزینه دارد و تحمیلی نیست، در عوض در ایران، باید هزینه داد، سکوت را در برابر ظلم شکست و نهی از منکر کرد! البته چند سال پیش در بحث مدارای مذهبی، مطلقا صلح و سازش با دشمنان را در زمان غیبت لازم دانسته بود، بی آنکه آن را مقید به آمادگی و خواست مردم نماید. دقت شود این سخنان درست در زمانی است که جان مردم از دست دولت غربگرای مدعی اعتدال و مورد حمایت لشکر اجاره‌ای رسانه‌های زاویه‌دار به لب رسیده و به و جناب آقای اعتماد نموده است تا بلکه کشور از این وضع غیرقابل قبول که نتیجه سازشکاری خسارتبار و ناکارآمدی اسف‌بار جریان غربگرا و دولت روحانی است، خارج گردد. انشالله که انگیزه‌های ناسالم سیاسی، در گزینش و تفسیر جهت‌دار متون دینی توسط آقای محلاتی و رسانه‌های جریان غربگرا مؤثر نبوده باشد و اگر خدای ناکرده چنین است، اقتضای پایبندی به شرع مقدس، توبه و جبران و پرهیز از تکرار است وگرنه شبهات سست و تحلیل‌های سطحی سیاست‌زده از منابع دینی حتما پاسخ بهنگام و متقن حوزویان را در پی دارد و عیار ادعاهای شبهه‌افکنان عیان می‌گردد. پی‌نوشت: دو روایت درباره اختصاص داشتن حکم آیه (لا تکلف الا نفسک) به پیامبر(ص): 1) إِنَّ اللَّهَ كَلَّفَ‏ رَسُولَ‏ اللَّهِ‏(ص) مَا لَمْ‏ يُكَلِّفْهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ كَلَّفَهُ أَنْ يَخْرُجَ عَلَى النَّاسِ كُلِّهِمْ وَحْدَهُ بِنَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَجِدْ فِئَةً تُقَاتِلُ مَعَهُ وَ لَمْ يُكَلِّفْ هَذَا أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَك»‏ (الكافي، ج‏8، ص274) 2) قلت لأبي عبد الله (ع): قول الناس لعلي إن‏ كان‏ له‏ حق‏ فما منعه أن يقوم به قال: فقال: إن الله لا يكلف هذا الإنسان إلا واحدا- إلا رسول الله‏(ص) قال: «فَقاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ‏» فليس هذا إلا للرسول، و قال لغيره «إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ» فلم يكن يومئذ فئة يعينونه على أمره‏ (تفسير العياشي، ج‏1، ص261) 🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053