🔴ملک عبدالله به بشار اسد گفت پسرم این لبنان مال تو 🔹روایت شهید سلیمانی از آن روزهای اسد زمان کلینتون بنا بود در پاریس تمام بشود قضیه صلح سوریه و رژیم صهیونیستی؛ تمام شده بود همه چیز؛ روی ورق نوشته شده بود و آماده‌ی امضا بود. حافظ اسد رفت پاریس اما صبح نیامد پرسیدند چرا؟ گفت من افسر جوانی بودم و یادم هست در دریاچه‌ی طبریه شنا می‌کردم. این مال سوریه است. حاضر نشد امضا کند. نه به خاطر یک قطعه ارض بلکه چون می‌دانست اثر سازش سوریه بر جبهه پایداری در مقابل رژیم صهیونیستی چیست. حاضر نشد و امضا نکرد همه‌ی آن مقدماتی را که آمریکایی‌ها و غربی‌ها فراهم کرده بودند و همه آمده بودند به هم زد. در زمان آقای بشار اسد، ملک عبدالله آمد به سوریه، دست بشار اسد را گرفت و برد لبنان. لبنانی که ارتش سوریه را بیرون کرده بود و مجسمه حافظ اسد را از وسط بیروت پایین کشیده بود، بشار اسد را برد آن‌جا و گفت: «پسرم، این لبنان مال تو.» چه می‌خواست از او؟ از او خواست که از ایران دست بکشد، از حزب‌الله دست بکشد. در عرف‌های دیپلماسی عموماً ساری و جاری است که بدون فهم دقیق و درست، اسمش را منافع ملی می‌گذاریم. خیلی‌ها خودشان را می‌بازند و اسمش را می‌گذارند «آورده مهم و بزرگ». منبع : ۱_میدان‌های سخت (گزیده خاطرات سپهبد شهید قاسم سلیمانی)، محمدحسین روزی طلب، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۹، ص ۷۵-۷۴. ۲_کافه تاریخ ✍عالیه سادات @rozaneyeagahi