لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
اگه ثمر داشتم، قرص قمر داشتم فدا سر حسین اگه چارتا پسر داشتم همیشه غم داشتم، قامت خم داشتم شرمندهٔ فاطمه‌ام قربونی کم داشتم همیشه غم داشتم، قربونی کم داشتم نگید شبش قمر نداره ام البنین پسر نداره فقط بگید عزیز زهرا، مادر نداره اولادی و من تحت الخضری به فدای ابی عبدالله ————————— وقتی بشیر اومد، زینبِ پیر اومد هشتاد و چارتا زن و بچهٔ اسیر اومد قلبم و آزردن، تا مشک و آوردن فهمیدم از صورتاشون خیلی کتک خوردن قلبم و آزردن، دیدم کتک خوردن دیدم قدش خمیده زینب نمی‌دونم چی دیده زینب میگن که زیر دست و پا بود، امید زینب کاشکی زیر شمشیرا بودم من به جای ابی عبدالله به فدای ابی عبدالله ————————— خونه خراب میشم، بدجوری آب میشم وقتی که روبرو با چشمای رباب میشم با اینکه غم داره، به روم نمیاره تقصیر عباس منه نداره شیرخواره سکینه گفت عمو که جون داد خجالتش نرفته از یاد هر جا می دید من و رباب، از نی می افتاد روز و شب می‌خونم از داغِ کربلای ابی عبدالله