ادامه روضه👇👇 ▪️صورت رو صورت علی گذاشت ، همه دارن هلهله میکنن .. یه مرتبه حس کرد یه دست مهربون رو شونشه یه نگاه کرد دید خواهرش زینبه .. اگه اهل روضه ای فقط همینُ میگمُ بس .. تنها کشته ای که پای ناموسِ حسینُ وسط میدون باز کرد ، علی اکبر بود .. یه وقت صدا زد علی جان بلند شو ببین عمه اومده ، نامحرما هم دارن میان .. حسین ..