🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀  (س) گریز اباالفضل(ع)(2) 🔸بر نور دل و  دیده  زهرا  صلوات 🔸بر دخت  گرانمایه  مولی صلوات 🔸برمظهر صبروحلم وایمان وشرف 🔸بر  یاورِ دین زینبِ کبری  صلوات 💥السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️کسی که رنج فراوان کشید زینب بود ♦️کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود ♦️به چهار  سالگی  یتیمی  از  غم  مادر ♦️کسی‌که رنج‌چهل ساله‌کشیدزینب بود ♦️به  راه  کرببلا تا زِ راه شـــام  خـــراب ♦️کسی  که  پای برهنه دوید زینــب بود ♦️بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین ♦️کسی‌که‌سرش‌به‌محمل شکست‌زینب بود ♦️میان  آن در و  دیــوار  و  شعـلهٔ  آتش ♦️کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود     ⬅️امشب دلهارو ببریم حرم بی‌بی زینب.. ان شالله یه روزی کنار حرمش ناله بزنی..شب وفات حضرت زینبه عزیزانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای میدونم گرفتاری حاجت داری مریض داری جوان داری امشب ازبی بی زینب درخواست کنید حاجت روا میشید شفای همه مریض ها انشاءالله امشب مجلس زینبه از چشات بخواه برا بی بی زینب گریه کنه، زینب ام المصائبه، پیغمبر بشارت داده برا کسی که برا خانم زینب گریه کنه.. 🌿فرمود: پاداش اون مثل کسیه که برا حسین ع گریه کنه،     ⬅️یه روز آقا امیرالمومنین فرمود زینب جان ، پسر جعفر طیار عبدالله ازت خواستگاری کرده،، فرمود بابا هر چی شما بفرمایید،، فرمود واقعا دنبال رو باباش طیاره. گفت:بابا هر چی شما بگین من قبول میکنم،، فقط یه شرط دارم، اونم چون شرط مال مادرمه میگم، اگه قبول کرد منم برای ازدواج مانعی نمی بینم، بابا من از حسینم جدا نمیتونم باشم... اگه حسینم سفری داشته باشه،  همراه حسین باید برم... از الان اجازه شرعیشو به من بده قبول میکنم.. به عبدالله گفتن، گفت: من غلام شما خاندانم، هر چی شما بگین همونه.. آقا امیرالمومنین اومدن پیش بی‌بی زینب،، فرمودند:زینب جان عبدالله قبول کرد.   ⬅️سوز⬅️صدا زد بابا من نمیتونم بدون جسینم زندگی کنم، لذا از وقتی که تو مدینه بودند روزی یک بار باید حسینو میدید ⏪شاید شنیده باشید ام سلمه میگه،، اومدم خونه عروس دیدم داره گریه میکنه،، (خانم جان تازه عروسی چرا گریه میکنی..تازه عروس که گریه نمیکنه) یاد مادر افتادید.، (نه، بالاتر از مادرم) خانم جان یاد پدر افتادید،( نه بالاتر) (چه شده خانم جان)     ⬅️سوز⬅️ فرمود سه روزه حسینمو ندیدم.. ام سلمه میگه الان میرم این خبرو به حسینت میدم،    ⬆️اوج و سوز⬆️میگه اومدم دیدن امام حسین.. دیدم داره گریه میکنه، صدا ام سلمه سه روزه زینبم رو ندیدم.. هر دو عاشق هم بودن علاقهٔ شدیدی به هم داشتن، آخ میون همه دلها امون از دل زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر اموات بانوی محترم ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما می خوام گریزی هم داشته باشیم به روضه حضرت عباس (ع) بهره امواتمان باشه ⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان. ⏪کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت. (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند داغشو به دل حسین گذاشتند. حسین آرام جانم ..حسین روح روانم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات احمد بهزادی التماس دعا🥀🥀🥀🥀🥀🥀