🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت زهرا (س) شب آخر رمضان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان [[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]] ⬅️دیگه چیزی فرصت ندارم ، دیگه آروم آروم داره سفره جمع میشه .. دیگه آروم آروم باید از مهمونیت برم .. چقدر زود این شبا گذشتُ رفت .. خدا رو شکر اینجا مهمونیتم که تموم میشه فرصتِ شبِ جمعه به من میدی .. شبِ جمعه هم که بگذره فرصت عرفه به من میدی فرصتِ محرم به من میدی .. اما وقتی اجلم میاد دیگه به من فرصت نمیده .. هرچی میگی صبر کن اگه میشه فردا بیا میگه نمیشه .. خدا نکنه اون روز برا من برسه دستم خالی باشه .. بالحجه الهی العفو عزیزان شب آخر رمضانه دیگه این ماه مبارک هم تمام شد خیلی دربین من وشما بودند که سالهای قبل در شب های قدر شرکت داشتند اما حالا جایشان خالیست انشاالله روح همه اموات ازاین مجلس و محفل فیض ببرندشب آخر رمضانه به همین مناسبت فکر کردم که امشب توسّل به چه کسی پیدا بکنم. به ذهنم این آمد امشب یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن.. بخدا علی غریبه.. بخدا علی مظلومه.. بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت.. (خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم مَحرم نداشته باشه) بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع.. سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد.. 🔸الا ای چاه یارم را گرفتند 🔸گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند 🔸میان کوچه ها با ضرب سیلی 🔸همه دار و ندارم را گرفتند 🔴امان امان.. یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه.. ⬅️ابن عباس میگه.. میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س.. علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س. گفت تو یکی از شبا با علی اومدم. امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد.. (دشتی) ♦️بخواب آرام ای ماه یگانه ♦️نخواهی خورد دیگر تازیانه ♦️بخواب آرام ای پهلو شکسته ♦️علی را بین سرِقبرت نشسته ♦️بخواب آرام ای نور دو عینم ♦️که من شبها پرستار حسینم ⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت. خوابش برد. ♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..) ⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد.. گفت ابن عباس پاشو بریم خونه.. ((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..)) (اگه درد نگفتنی داری بسم الله) ⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم.. ⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه.. صدا زد، علی جان.. علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده.. علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه. ✴️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد.. منم دنبال امیرامومنین.. میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت.. میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها. (آی دختر دارا) میگه یه مرتبه دیدم زینب سه چهارساله آمد.. با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه آخ بیا مادر که خونه سرد سرده وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀