🥀🥀🥀🥀🥀🖤🖤🖤 چهارم محرم طفلان حضرت زینب(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان ♦️ای سالها کنار من و آشنای من ♦️هستم برای تو ،تو هستی برای من ♦️این سرزمین که قتلگه ما دو تا شده ♦️هم کربلای توست وَ هم کربلای من ♦️مهریه ی عروسی من دیدن تو بود ♦️ای آشنای من همه در لحظه های من ♦️نجمه دو تا پسر ، تو دو تا ؛ ای برادرم ♦️حالا رسیده است زمان دو تای من ♦️بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟ ♦️این رسم ها نبود به جای وفای من ♦️تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند ♦️بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من ♦️دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند ♦️دیدی اگر ظهور نکردند به پای من ♦️بگذار آخر عمری نذر من ادا شود ♦️باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود ⬅️امشب، شبِ زینب سلام الله علیها ست .. شب بچه های بی بی‌ست .. ان شاءالله نباشه کسی بعد از این روضه دست خالی برگرده .. التماس کن به بی بی جان .. به حق دو تا آقازاده‌ی غریبت یه نگاه امشب به ما بنداز .. اومد دست بچه هارو گرفت، عون و محمد رو آورد مقابل ابی عبدالله ‌.. مادرای شهدای ما از این مادر یاد گرفتن .. خودش تن بچه ها کفن کرده .. موها رو شانه زده .. مرتب این دو تا بچه رو آورد جلوی دایی داره التماس میکنه .. (از قبل بهشون گفته) بچه ها من میدونم داداشم بهتون اجازه نمیده .. اما یه اسم رمز هست اگر خواستید از دایی اجازه بگیرید اون لحظه که کار گره خورده، بگید دایی جان به حقِ مادرت زهرا .. گفت حسین : * 🔻رو سفیدم میکنند و فخر مادر میشوند 🔻نوجوان‌هایم سپرهای برادر میشوند 🔻این پسرها پیشکش های منو عبدالله‌اند 🔻صحبت جنگ و جدل باشد قلندر میشوند رجزها خوندن این دو آقازاده .. امیری حسین و نعم الامیری .. 🔸آینه انگار پیش مرتضی بگذاشتند 🔸هیبت جنگی که میگیرند حیدر میشوند 🔸دست بر شمیر میگیرند طوفان میکنند 🔸یک تنه قطعاً حریف چند لشکر میشوند ⏪بچه‌های منو دست کم نگیر داداش .. خون قتال‌العرب جاری‌است در رگهایشان قابض الارواح کوفی هایِ کافر میشوند بوی زهرا میدهد پهلوی آقازاده ها چونکه با یک واسطه فرزند کوثر میشوند *من خواهشم اینه مخصوصاً خانومایِ در محفل امشب خیلی باید حق و ادا کنن .. آخه تنها شهدایی بودن که این مادر از خیمه بیرون نیومد .. هر کدوم از شهدا رو زمین میفتادن عمه‌ی سادات تو بعضی جاها نوشتن جلوتر از ابی عبدالله میرسید بالای سر کشته ها .. اما حالا تو خیمه نشسته داره گریه میکنه .. اما از خیمه بیرون نیومد .. 🔸زیر نیزه یاد غم های مدینه میکند 🔸گریه کن های جوان مرگی مادر میشوند 🔸هرچه باشد هر دو خواهرزاده‌های‌ محسنن 🔸منتقم های شهید ضربه‌ی در میشوند 🔸اکبر تو ارباً ارباً شد ولی شکر خدا 🔸دست‌گل هایم پس از او زود پرپر میشوند ⏪گفت داداش بذار برن این بچه ها .. اینا طاقت ندارن ببینن دستای مادرشونُ بستن .. اینا طاقت ندارن ببینن تو شام منو سنگ میزنن ..* علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۳/۹