🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️ امام جواد(ع)(2) شهادت بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى‏ خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ... ♦️سلام ما به جواد و به کاظمین جواد ♦️سلام ما به نگاه وبه هردوعین جواد ♦️سلام ما به تنی که میان هجره نشست ♦️به آن تنی که چوآینه ای فتاده وشکست ♦️سلام ما به تنی که به روی با م افتاد ♦️سلام ما بکسی که،ز زهرکین جان داد ♦️سلام ما به تنی که به پشت بام افتاد ♦️به زیر سایه ی جمعی پرنده او،جان داد ♦️کسیکه دروسط هجره، ای،زمین میخورد ♦️به آن خرابه نشینی که نیمه شب ها مرده ♦️سلام ما به جگرهای پاره پاره تو ♦️سلام مابه تن وناله ی دوباره تو ♦️سلام ما به جواد به جان سوزانش ♦️سلام ما به نقی و به،چشم گریانش ⬅️امشب از همین راه دور بریم محضر امام رضا علیه السلام، روضه ی جوانش رو بخونیم. بگو: یا امام رضا به اون لحظه ای كه بچه ات داشت دست و پا می زد.امشب با گریه ی امام رضا گریه كن. روی سخنم با علی بن موسی الرضاست، آقاجان:شما به ما اجازه بدید ما وارد حجره بشیم،آخه درهای حجره رو بسته بودند،آقاجان به ما اجازه بدهید یه ظرف آب برا جوادت ببریم.شك نكنی،اگه اعتقادت بر اینه كه فرمود:اشك های شما مرهم زخم های ماست. همین الان اعتقادت بر این باشه، حس میكنی كه همین قطره های اشكی كه داری می ریزی یه كاسه ی آبی است كه بردی به جوادالائمه برسونی،اما نامردها یه قطره آبم بهش ندادند.شب شهادت امام جواد(ع) است ⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله کردن،کف زدن،یکی از این کنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین که رسید جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:کجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنک بشه،یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب آورد،کربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین که رسید دید هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،کجا داری میری،دارم برا حسین،آب میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب کردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو بالا آورد،همه بگید حسین علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 1403/3/11