جگرش سوخت،لشکرش افتاد آی مردم، برادرش افتاد فرق او ریخت،هی سرش افتاد بغلش کرد پیکرش افتاد 🔹نخواه از من روضه رو باز کنم 🔹نخواه از من کلامی روضه بخونم 🔹الحمدلله همه خبره روضه این 👈 طاقت و استقامتش کم شد روز گار حسین، درهم شد بعد عباس، ماجرایی شد شمر آمد عجب بلایی شد بعد عباس، ماجرایی شد ته گودال،سر و صدایی شد شمر آمد عجب بلایی شد خنجری کُند،جا نمایی شد مادرش آمده، چه آمدنی سر او شد جدا،چه سر زدنی گفت عریان شدی،چاره که نیست پسرم آن لباس پاره که نیست زخم های تورا،شماره که نیست نظرت بر حرم، اشاره که نیست دست زینب به روی معجرش هست لشکری حمله ور به زیورش هست 😭دلاورم پا شده،دشمن بی حیا شده 😭ابالفضلم پاشده،دشمن روش به حرم آل الله وا شده 👈آی زینب، رقیه سکینه... 👈زیور آلاتو جدا کتید 👈آماده اسارت بشید ... 💠ابالفضل پاشو ببین دشمنا دارن به اشکم میخندن پاشو پاشو برادر 💠اگه ما زودتر نریم، دست زینبو نامردا میبندن پاشو پاشو برادرم @roze_daftari 😭😭😭😭😭😭😭😭 💠از من دو دست بر کمرو و از تو دست،بر زمین 💠دستی دگر کجاست که خاکی به سر کنم! 😭😭😭😭😭 👈نمیدونم چیکار کنم داداش! 👈خودم اینجا و اما دلم تو حرمه 👈دشمنا، گستاخ و بی حیا شدن مجبورم زود برگردم گریه کردم حسین... 👈قول بده منو برنگردون خیمه 👈من به رباب،وعده آب دادم 👈من به علی اصغر،وعده آب دادم رباب، طفل شیرخواره رو بغل گرفته داره لالایی میخونه علی اصغرم نگران نباش،،، عمو عباست رفته ان شاالله دست پر بر میگرده سکینه بچه هارو تو خیمه جمع کرده نگران نباشید، عمو عباس رفته آب بیاره بچه ها دم خیمه،نالشون فقط آب آب بوده با امیدا.. همه بچه ها فقط میگفتن آب آب... 😭😭 همچین که از دور دیدن بابا با قامت خمیده داره میاد، لحن صحبت کردنا عوض شده شروع کردن به صورت زدن هی میگفتن آه آه... ابا... این عمی العباس؟! 😭😭 بابا بچه ها میگن ما آب نمیخواییم بگو عموی علمدارمون برگرده ای حسین... حسین... 😭😭😭😭 ع @roze_daftari