جان جهان حضرت ام البنینی مونس و یار امیرالمؤمنینی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ تو گل گلشن خانه ی حیدری بر علی مرتضی یار و همسری یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ بر تو می نازد روز محشر فاطمه نامت گشاید گره از کار همه یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شامل تو گردیده لطف خاص رب مادری کرده ای بر حسین و زینب یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ لطف خدا را نموده ای تو احساس تا که آمد به دنیا فرزندت عباس یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ با نثار گل هایت ام الشهیدی در نزد زهرای اطهر روسپیدی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ بعد از کربلا عمری در شور و شینی یاد سوز داغ عباس و حسینی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای پیکری شد اربا اربا ندیده ای قامت خم آمد بابا یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای غرق خون گردیده اصغر ندیده ای بریده تیر کین حنجر یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای دست عباست جدا شد ندیده ای فرقش از کینه دو تا شد یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای کشته شد ماه علقمه ندیده ای خون شد جگر فاطمه یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای پیکری در خون تپیده ندیده ای غرق خون سر بریده یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای آتش زدند بر خیمه ها ندیده ای سرها بر روی نیزه ها یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای شد رخسار طفلان نیلی ندیده ای خوردند از دشمنان سیلی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای زخم زینبت نمک خورد ندیده ای رقیه از کین کتک خورد یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای ظلم و کین کوفه و شام ندیده ای سنگ می زدند از روی بام یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای گردیده خون دل زینب ندیده ای خرابه منزل زینب یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ شنیده ای تشت زر قاری قرآن ندیده ای بر لب زد با چوب خزران یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ از بس که یاد کربلا غصه خوردی در غربت و تنهایی چون گل پژمردی یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ ای بانوی پاک بی مثل و قرینه از داغت خون شد دل اهل مدینه یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ ای بانویی که مقام تو رفیع است قبر تو در گوشه ی خاک بقیع است یا امیرالمؤمنین آجرک الله۲ ✍حاج رضا یعقوبیان