واحد سنتی شام غریبان ای ساقی لب تشنگان امشب زمین و آسمان ، از غصه گریان است ، شام غریبان است در کربلای بی حسین ، زینب پریشان است ، شام غریبان است آه از نهاد این زمین تا عرش اعظم رفت ، سلطان عالم رفت جسمش به گودال و سرش در کوفه مهمان است ، شام غریبان است کرده قیامت کینه ها ، از حیدر کرار ، شد غصه ها بسیار وقت جسارت کردن ِ سم ستوران است ، شام غریبان است زینب کند گریه برین ، تن ها که شد بی سر ، یا روضه مادر در آتش دیوار و در ، هر خیمه سوزان است ، شام غریبان است عباس با غیرت کجاست ، شد خیمه ها غارت ، ای وای ازین غربت امشب چه غوغایی به پا ، در این بیابان است ، شام غریبان است گشته رباب خون جگر ، بی طفل و گهواره ، رفته ز کف چاره از طفل شش ماهه مگر ، دل کندن آسان است ، شام غریبان است وای از رقیه که گره ، خورده به کار او ، چشم انتظار او کعب نی و ویرانه و خار مغیلان است ، شام غریبان است غارت شده پیراهن و ، انگشت و انگشتر، ، زهرا زند بر سر بعد از حسین فاطمه غم ها فراوان است ، شام غریبان است