🔴ماجرای قومی که به میمون تبدیل شدند (1) نزدیک ساحل «بحر احمر»، در «بندر أیله» عدّه‌ای از دودمان بنی‌اسرائیل در زمان حیات حضرت داوود(ع) زندگی می‌کردند،(1) که می‌بایست مسلک پدران و نیاکان خود را تعقیب می‌کردند و روز شنبه را به عبادت پروردگار خویش می‌پرداختند و طبق آیینشان، شکار در روز شنبه را حرام می‌دانستند. علّت حرمت شکار در روز شنبه برای یهود، این بود که حق تعالی به وسیله حضرت موسی(ع) از قوم یهود خواسته بود تا روز جمعه را بزرگ شمرند و در این روز کارهای مادّی و دنیوی را ترک گویند و به امور معنوی و اخروی بپردازند. یهودیان از این امر الهی سربرتافته، جمعه را برای کسب و کار و شنبه را برای تعطیلی برگزیدند؛ آنان شنبه را عظیم‌ترین روزها می‌دانستند. از این روی، قهر و کیفر الهی شامل حالشان شد و شکار در روز شنبه برایشان حرام گردید.(2)کالای استراتژیک این شهر ماهی بود و بیشتر اهالی آن، از راه صید ماهی امرار معاش می‌کردند. از آنجا که خداوند می‌خواست این قوم را در معرض امتحان قرار دهد، زمینه آزمایش را این‌گونه برایشان رقم زد: ماهیان دریا که شنبه را روز امن و امان یافته بودند، به خواست و مشیّت خداوند به کناره دریا می‌آمدند و چنان روی آب را پر می‌کردند که با تلاش اندک و در زمان کم، صیّادها می‌توانستند تعداد زیادی ماهی بگیرند؛ امّا روزهای دیگر برای ماهیان ناامن بود و از کناره دریا فاصله می‌گرفتند و به اعماق آب می‌رفتند؛ به گونه‌ای که صید آنها به سختی صورت می‌گرفت:«... إذ تأتیهم حیتانُهُم یوم سبتهم شُرّعاً و یوم لایسبتون لاتأتیهم کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون؛(3)... آنگاه که به [حکمِ] روز شنبه تجاوز می‌کردند، آنگاه که روز شنبه آنان، ماهی‌هایشان روی آب می‌آمدند و روزهای غیر شنبه به سوی آنان نمی‌آمدند. این‌گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم.انگیزه‌های طمع به حرکت آمد و اسباب حرص در روح گنهکاران این سرزمین تحریک شد و از دستورات پیامبران خود غافل ماندند، مطالبی را که شنیده بودند، به دست فراموشی سپردند. آنها به مشورت و تبادل نظر پرداختند و گفتند: چرا روزی را که ماهی‌ها روی آب فراوانند و خود به سوی ما می‌شتابند، رها کنیم و در روز دیگر که از ما می‌گریزند به صید بپردازیم؟! از این‌ رو، برای حلال کردن آنچه که خداوند برایشان حرام فرموده بود، به حیله و فریب متمسّک شدند و در کنار دریا، حوضچه‌ها و استخرهایی را ساختند تا بتوانند از راه جوی‌ و کانال‌های متعدّدی که به دریا راه پیدا کرده بودند؛ ماهی‌ها را جمع کنند.صبح شنبه‌کانال‌ها را می‌گشودند تا ماهی‌ها به حوضچه‌ها وارد شوند و در آخرِ روز که ماهی‌ها قصد بازگشت می‌کردند، دریچه‌ها را می‌بستند و روز یک‌شنبه‌ ماهیان به دام افتاده در حوض‌ها را صید می‌کردند. با شروع این بدعت؛ ساکنان شهر به تدریج، به سه طایفه تقسیم شدند:1.بیشتر اهالی شهر به بدعت گذاران فریبکار پیوستند و با ایشان همکار و هم نوا شدند؛ به گونه‌ای که برای ساختِ حوضچه‌ها و شکار ماهیان بر یکدیگر سبقت می‌گرفتند؛2. اندکی از خدا باوران که ایمان در اعماق قلبشان رسوخ کرده بود، با صلابت و یقین تمام در مقابل این بدعت ایستادند و با سلاحِ موعظه و نصیحت به مبارزه با این فریبکاری و حیله آشکار پرداختند؛3. کسانی هم بدون موضع و بی‌طرف بودند؛ نه همگام با گناه‌کاران بودند تا به این حرام آشکار دست یازند و نه با واعظان غیور هم‌نوا می‌شدند و نهی از منکر می‌کردند؛ از این‌رو، نه به شکار ماهی در روزهای شنبه می‌پرداختند و نه متعرّض ماهی‌گیران متخلّف می‌شدند. از آنجا که مردابِ بی‌تعهّدی، بی‌مسئولیتی و بی‌حمیّتی وجودشان را به تباهی کشانده بود، در مقابل نصیحت ناصحان نیز به اعتراض بر‌خاستند:«و إذا قالت أمّةٌ مّنهم لم تعظون قوماً الله مهلکهم أو معذّبهم عذاباً شدیداً قالوا معذرةً إلی ربّکم و لعلّکم یتّقون؛(4) 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat