💐💐💐💐💐💐💐 کم کم نا امید می شود و تنها نظاره گر عکس العمل اطرافیان می نشیند . می بیند جسمش را در غسالخانه می شویند .... می بیند که جسمش را بر روی سکوی غسالخانه گذاشته و میشویند. به واسطه محبتی که به جسمش دارد فریاد میزند آرام تر .‌‌.‌.. آرام تر بشوید.... اما...‌ کسی صدای او را نمیشنود. می بیند که لباس نویی بر تن او میکنند وای ! چه لباس سفیدی... چقدر زیباست ... اما ‌..‌‌. نه ... نه ..‌ بندهایش را نبندید ... اما کو ؟؟؟ کو گوش شنوا 👈کانال مرگ و رستاخیز 🆔 @rozehasrat