مجلس اول: شب سومه دلها رو روانه کنیم خرابه شام خیلیا هر سال حاجتاشونو از این خانم می گیرن یه زیارتی داره در زاد المعاد علامه مجلسی با اون سلام بدیم به بانوان حرم حسینی السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنَى السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ زَمْزَمَ وَ صَفَا السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى زَيْنَبَ التَّقِيَّةِ وَ كُلْثُومَ الْمَرْضِيَّةِ وَ عَلَى سَكِينَةَ الْمَسْبِيَّةِ السَّلَامُ عَلَى فَاطِمَةَ وَ رُقَيَّةَ ... السَّلَامُ عَلَى بَنَاتِ الْهَاشِمِيَّةِ السَّلَامُ عَلَى السَّادَاتِ الْعَلَوِيَّةِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏ دیدی بچه تا خواب بد میبینه اول تو رختخوابش میشینه فریاد میزنه گریه می کنه بعد دنبال پدر و مادرش می گرده گفتن نکنه جلوی بچه ها دعوا کنی ممکنه شب خواب بد ببینه گاهی اوقاتم همون صحنه های وحشتناک رو که تو بیدای دیده تو خواب میبینه می خوام بگم شاید از روزی که سر بابا رو تو مجلس یزید دیده هی خواب میبینه دختر هر اتفاقی براش بیافته تو دلش نگه می داره برای بابا تعریف کنه نه ...! اصلا هرکی اذیتش کنه همون جا بابا صدا رو میزنه لازم نیست دختر کوچیک باشه بابا رو صدا بزنه آخه مادرش فاطمه تو سن هجده سالگی بود از بین در و دیوار بابا رو صدا زد صدا زد یا ابتاه یا رسول الله هکذا یفعل بحبیبتک و ابنتک رقیه م هی صدا میزد بابا یادته تا خسته می شدم منو رو دوشت سوار می کردی حالا بیا و ببین روی خارا منو می دوونن حسنین سنی بیشتر از سه سال داشتن اما زهرای مرضیه بعد پیغمبر براشون نوحه خوانی می کرد میگفت بچه ها بابا تون کجاست اون بابایی که نمی ذاشت شما رو زمین راه برید این ابوکما فلا یدعکما تمشیان علی الارض اینجام شاید رقیه صدا می زد عمو عباسم کجایی؟ یادته منو رو دوشت سوار می کردی داداش علی کجایی؟ همه این درددلارو تو دلش نگهداشته بود تا به بابا که رسید حرفاشو بزنه اما گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی یه وقت چشماشو باز کرد ببینه خرابه نورانی شده ... [این روضه را باید با روضه پایانی کامل کرد] کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub