شب بیست و سه از ماه خدا شد
شهر کوفه کربلا شد
دل عزادار داغ مرتضی شد
شهر کوفه کربلا شد
غصه دار داغ بابا
زینب است و امّ کلثوم
زیر لب با گریه گویند
رفتی ای بابای مظلوم
سیّدی علی علی جان...
جمله دارند ازین ماتم عظمیٰ
دیده ی تر اهل عالم
در نبودِ علی قرآن بگیرند
بر روی سر اهل عالم
ناله اش مظلوم علی شد
هر دل محزون عاشق
رفته دیگر به زیر خاک
پیکر قرآن ناطق
سیّدی علی علی جان...
شب قدر است و دل گرفته شورِ
نینوایی نینوایی
میشود هر دل مُحبّ مولا
کربلایی کربلایی
یک علی در کوفه خورده
بر سرش شمشیر اَعدا
یک علی هم کربلا شد
جسم پاکش اِرباً اِرباً
سیدی مولا حسین جان...