در شجاعت، منم ابوطالب در ارادت، منم عقیلِ دگر که خدا در پیام خون خدا برگزیدم چو جبرئیل دگر سر نهادم به شانه‌ی دیوار نوحه‌ی یا حسین زمزمه‌ام گرچه در کوچه‌ها اسیر شدم من عزیزِ عزیزِ فاطمه‌ام گریه چاره نکرد دردم را وقتی از دست می‌رود چاره به خدا درد من فقط این است که زن و بچه‌ات شد آواره ای که حتی ندید همسایه سایه‌ی خواهر تو را برگرد صحبت از شام و مجلس‌آرایی‌ست وای... ناموس کبریا... برگرد تیرهای سه شعبه‌ی این قوم سه هدف دارد ای امام الناس سینه‌ی تو... سپیدی حنجر تیر سوم... سلام بر عباس ✍ 📝 |