همه دنیا برای بقیه سر گرد و خاکیتم برای من بسه دیگه این تنور و اون تنور یه کمم بیا بشین رو پای من وقتی از رو نیزه افتادی زمین نمیدونی چی میومد به سرم همه رو شاید ببخشم ولی از نیزه دار سر تو نمیگذرم اون از اون که بی خبر رفتی سفر حالا هم که اومدی نمیبریم راستی بهت گفته بودم تو کوچه ها بازار برده فروشا بگذریم راست میگن که یک شبه بزرگ شدم دندونای شیریمو اصلا دیدی دختری که وصله جون تو بود میدونی که چند شبه نبوسیدی من فقط یه کم موهام سوخته همین یه کمم کبوده رنگم مگه نه لباسام یه ذره نا مرتبه ولی من هنوز قشنگم مگه نه