مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک
ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک
ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک
ای امین وحی، جبریل امین، عیدت مبارک
آسمان چشم دلت روشن زمین، عیدت مبارک
شیعه ی مولا امیرالمؤمنین، عیدت مبارک
یا علی ای مصطفی را جانشین عیدت مبارک
عید اهل آسمان جشن زمینی هاست امشب
ذکر کلّ آفرینش یا علی مولاست امشب
عید قرآن، عید عترت، عید دین، عید هدایت
عید امّت، عید شیعه، عید جود، عید عنایت
عید «اتممتُ علیکم نعمتی» عید ولایت
عید عفو و عید رحمت عید لطف بی نهایت
عید از مولا امیرالمؤمنین کردن حمایت
روی برگ هر گیاهی نقش بسته این روایت
کای تمام خلق! نازل آیه ی اکمال دین شد
شیر حق، نفس نبی، حیدر امیرالمؤمنین شد
کیست تا بی پرده وجه خالق داور ببیند
در غدیر خم گل لبخند پیغمبر ببیند
از جهاز اشترانش زیر پا منبر ببیند
بر فراز دست ختم الانبیا حیدر ببیند
شافع محشر ببیند ساقی کوثر ببیند
هادی و رهبر ببیند سیّد و سرور ببیند
ای تمام مؤمنات و مؤمنین مولا مبارک
این ولایت بر امیرالمؤمنین بادا مبارک
یا محمّد (ص) حکم، حکم خالق یکتاست بلّغ
یا محمّد (ص) جای ابلاغت در این صحراست بلّغ
یا محمّد (ص) آفرینش بی علی تنهاست بلّغ
یا محمّد (ص) این علی نوح و جهان دریاست بلّغ
یا محمّد (ص) این علی بر مؤمنین مولاست بلّغ
یا محمّد (ص) بعد تو حامیّ او زهراست بلّغ
یا محمّد (ص)، بی علی دین مرده قرآن جان ندارد
هر که با او عهد خود را بشکند ایمان ندارد
دینِ بی مهر علی دین نیست کفر است و ضلالت
بی علی ممکن نگردد بر تو ابلاغ رسالت
بر تولاّی علی کن کُلّ امّت را دلالت
کوه طاعت بی ولای او بود کوه خجالت
نیست جز در شأن او این عزّت و قدر و جلالت
در قضاوت، در فتوّت، در مروّت، در عدالت
اوست عارف، اوست واقف، اوست کامل، اوست عادل
اوست اوّل، اوست آخر، اوست واصل، اوست فاصل
یا امیرالمؤمنین اینک به عالم رهبری کن
بر سران کلّ خلقت سر برآر و سروری کن
تو ولّی داور استی داوری کن داوری کن
آفتاب ملک جان ها! با فروغت دلبری کن
از غدیر خم بتاب و تا ابد روشنگری کن
آفتاب و ماه نَه هفت آسمان را مشتری کن
ای غدیر خم کنار مصطفی غار حرایت
ای محمّد (ص) مدح خوانت ای خدا مدحت سرایت
ای ولیّ الله، عین الله، وجه الله اعظم
ای در انگشتت زمام اختیار کلِّ عالم
ای رسالت از تو باقی ای ولایت از تو محکم
ای که از خاک سر کوی تو آدم گشته آدم
ای شده در آسمان مهمان تو عیسی ابن مریم
هر مؤخرّ را مؤخرّ هر مقدّم را مقدّم
چهره بگشا تا ببینندت که وجه کبریایی
سجده کن بهر خدایت تا نگویندت خدایی
یا علی تنها تو را باید تو را باید زعامّت
تو امامت کن امامت کن امامت کن امامت
لقمه ای از سفره ی احسانِ تو کوه کرامّت
گوشه ای از صحنه میدان تو، کلِّ قیامت
طاعت کونین بی مهرت ندامّت در ندامّت
انبیا با گفتن قد قامّتت بستند قامت
گفته در قرآن خدا مدح و ثنایت را علی جان
منبر ختم رسل بوسیده پایت را علی جان
تو جمال بی مثال حیّ سبحانی علی جان
دست حقّ، بازوی احمد، قلب قرآنی علی جان
در بهشت تن رسول الله را جانی علی جان
تو تمام دین حق، تو کلِّ ایمانی علی جان
هل اتی و کوثر و نوریّ و فرقانی علی جان
هر چه گویم در ثنایت بهتر از آنی علی جان
جان حق، جانان حق، آیین حق، ایمان حقیّ
مؤمنین را حق بود میزان و تو میزان حقیّ
میوه ی مدح تو در بستان سبز وحی روید
مصطفی باید وضو گیرد لب از کوثر بشوید
لب گشاید، دل رباید، دِر فشاند، گل ببوید
تا که اوصاف تو را بر دخترش زهرا بگوید
نازم آن چشمی که هر جا باز شد روی تو جوید
خصمت از بخل و حسادت گو بنالد گو بموید
هر که در دل دوستیّ ساقی کوثر ندارد
ذّلتش این بس که در روز جزا حیدر ندارد
بارها باید که دیوار حرم همچون در آید
قرن ها باید که چون بنت اسدها مادر آید
چشمه چشمه اشگ شوق از چشمه ی زمزم برآید
بانگ خیر مقدم کعبه به عرش داور آید
بهر استقبال، اوّل در جهان پیغمبر آید
تا به عالم یک امیرالمؤمنین دیگر آید
اوست پیر آفرینش اوست میر آفرینش
اوست شمشیر الهی اوست شیر آفرینش
کیستم من یک مسلمانم مسلمان غدیرم
غرق در بحر عنایات خداوند قدیرم
پیشتر از بودنم عشق علی کرده اسیرم
مهر مولا دستیارم لطف مولا دستگیرم
جز امیرالمؤمنین نبود در این عالم امیرم
خاک پای اهلبیتم کس مپندارد حقیرم
«میثم» این خاندان استم چه بیم از دارِ دارم
با امیرالمؤمنین فردای محشر کار دارم