بگذارید كنار بدنش گریه كنم بر تن زخمیِ بی پیرهنش گریه كنم تا كه سر داشت نشد خون سرش پاك كنم بگذارید به زخم بدنش گریه كنم چه غریبانه فغان كرد مرا آب دهید بگذارید به سوز سخنش گریه كنم بگذارید گلم را كه فتاده است به خاك كنم از چادر مادر كفنش گریه كنم ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت اندكی صبر كنار بدنش گریه كنم سید محمد جوادی