قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق در روز حشر، رتبه‏ او آرزو کنند عباس نامدار، که شاهان روزگار از خاک کوی او، طلب آبرو کنند سقای آب بود و لب تشنه جان سپرد! می‏‎خواست تاکه آب کوثرش اندر گلو کنند دستش فتاد، داد خدا دست خود به وی! آنان که منکرند، بگو روبرو کنند! گر دست او نه دست خدایی است پس چرا از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند؟! دربار او چو قبله‏ ارباب حاجت است باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند!  استاد سازگار عباس حضرت عباس