حضرت علی اصغر (علیه السلام) تبسّم کن جواب خندۀ جان پرورت با من خدا داند چه کردی در نگاه آخرت با من نه تنها می کنم تشییع، جسمت را به تنهائی که در جمع شهیدان است دفن پیکرت با من سپر گشتن به استقبال پیکان عدو با تو برون آوردن تیر ستم از حنجرت با من تن پاک تو پشت خیمه ها همسایۀ اکبر چهل منزل به نوک نیزۀ دشمن سرت با من چو خواهد بر تو گرید اوّل از من رو بگرداند زبس دارد وفا و مهربانی مادرت با من اگر زخم گلویت را ببیند بر سر دستم چه خواهد گفت در خیمه سکینه خواهرت با من تو خاموش از سخن گردیده ای امّا سخن گوید دو چشم بسته و حلق زگل نازکترت با من شود آغوش من هم مقتل تو هم مزار تو بود چون جان من تا حشر جسم اطهرت با من اگر پائین پایم جسم پاک اکبرم باشد شکسته سینه ام، قبر علیِّ اصغرم باشد استاد سازگار