پیر بزرگ طایفه بود و کریم بود در اعتلای نهضت جدّش سهیم بود مسند نشین کرسی تدریس علم ها  شایسته ی صفات حکیم و علیم بود نوح و خلیل جمله مریدان مکتبش استاد درس حکمت و پند کلیم بود بر مردمان تب زده ی شهر شرجی اش  عطر مبارک نفسش چون نسیم بود زحمت کشید و باغ تشیّع شکوفه داد مسئول باغبانی باغی عظیم بود قلبش شبیه شیشه ی تُنگ بلور بود عمری به فکر نان شب هر یتیم بود از ابتدای کودکی اش تا دم وفات نزدیکی محله ی زهرا مقیم بود منّت نهاد و آمد و ما پیروش شدیم امروز اگر نبود، شرایط وخیم بود تازه سروده ام غزل مدحتش ولی یادش میان قافیه ها از قدیم بود  🔸شاعر: __________________