❇
#تفسیر_آیه
حکم دیگرى که آیه بعد به آن اشاره میکند احترام خون انسانها و حرمت شدید قتل نفس است، مى گوید: کسى که خداوند خونش را حرام کرده است به قتل نرسانید، مگر آنجا که به حق باشد (وَ لاتَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ).
احترام خون انسانها و حرمت قتل نفس، از مسائلى است که همه شرایع آسمانى و قوانین بشرى در آن متفقند و آن را یکى از بزرگ ترین گناهان مى شمرند، ولى اسلام اهمیت بیشترى به این مسأله داده، تا آنجا که قتل یک انسان را همانند کشتن همه انسان ها شمرده است: مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَساد فِی الاْ َرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیعاً.
حتى در اسلام براى کسانى که اسلحه به روى مردم بکِشند، مجازات سنگینى به عنوان محارب تعیین شده است که شرح آن در کتب فقهى آمده، و ما در ذیل آیه 33 سوره مائده به آن اشاره کردیم.
نه تنها قتل نفس، بلکه کمترین و کوچک ترین آزار یک انسان از نظر اسلام، مجازات دارد و مى توان با اطمینان گفت: این همه احترام که اسلام براى خون، جان و حیثیت انسان قائل شده است در هیچ آئینى وجود ندارد.
🌺🌺🌺
ولى درست به همین دلیل، مواردى پیش مى آید که احترام خون برداشته میشود و آن در مورد کسانى است که مرتکب قتل و یا گناهى همانند آن شده اند، لذا در آیه فوق بعد از ذکر یک اصل کلّى در زمینه حرمت قتل نفس، بلافاصله با جمله إِلاّ بِالْحَقِّ این گونه افراد را استثناء مى کند.
اصولاً، اسلام کسى را مجبور به پذیرش این آئین نمى کند، بلکه برخورد آن با پیروان آئین هاى دیگر، تنها یک برخورد منطقى توأم با بحث آزاد است.
ولى اگر کسى اسلام را پذیرفت، و جزء جامعه اسلامى شد، و طبعاً از اسرار مسلمین آگاه گردید، سپس تصمیم گرفت از این آئین بازگردد و عملاً اساس نظام را تضعیف کند و تزلزل در ارکان جامعه اسلامى ایجاد نماید؛ مسلماً این کار، قابل تحمل نیست و با شرائطى که در فقه اسلامى آمده حکم آن اعدام است.
البته احترام به خون انسانها در اسلام، مخصوص مسلمانها نیست، بلکه غیر مسلمانانى که با مسلمین سر جنگ ندارند و در یک زندگى مسالمت آمیز با آنها به سر مى برند، جان و مال و ناموسشان محفوظ است و تجاوز به آن حرام و ممنوع.
سپس، به حق قصاص، که براى اولیاى دم ثابت است، اشاره کرده، مى گوید: کسى که مظلوم کشته شود براى ولىّ او سلطه قرار دادیم (سلطه قصاص قاتل) (وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً).
اما در عین حال، او نباید بیش از حق خود مطالبه کند و در قتل اسراف نماید; چرا که او مورد حمایت است (فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً).
آرى، اولیاى مقتول مادام که در مرز اسلام گام برمى دارند، و از حدّ خود تجاوز نکرده اند، مورد نصرت الهى هستند.
این جمله اشاره به اعمالى است که در زمان جاهلیت بوده و در امروز نیز گاهى صورت مى گیرد که در برابر کشته شدن یک نفر از یک قبیله، قبیله مقتول خون هاى زیادى را مى ریزند.
در عصر ما نیز گاهى جنایاتى رخ مى دهد که روى جانیان عصر جاهلیت را سفید مى کند، و ما شاهد این گونه صحنه ها مخصوصاً از ناحیه اسرائیل غاصب هستیم که هر گاه یک جنگجوى فلسطینى، سربازى از آنها را بکشد، بلافاصله بمب هاى خود را بر سر زنان و کودکان فلسطینى فرومى ریزند و گاه ده ها نفر انسان بى دفاع و بى گناه را در برابر یک نفر، به خاک و خون مى کشند.
عین همین معنى را در جنگ تحمیلى که مزدوران بعث امروز بر ضد کشور اسلامى ما به راه انداخته اند، مشاهده مى کنیم، باشد که تاریخ آینده در این زمینه قضاوت کند.
مسأله رعایت عدالت، حتى در مورد قاتل در آن حد و پایه است که در وصایاى امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم:
اى فرزندان عبدالمطلب! مبادا بعد از شهادت من در خون مسلمانان غوطهور شوید و بگوئید: امیر مؤمنان کشته شد و به بهانه آن خون هائى بریزید، آگاه باشید! تنها قاتل من (عبد الرحمن بن ملجم مرادى) کشته خواهد شد.
#تفسیر_نمونه
ذیل آیه ۳۳
#سوره_إسراء
@Roznegaar