به هر حال، سخنان ابراهیم(علیه السلام)، بت پرستان را تکان داد. وجدان خفته آن‌ها را بیدار کرد و همچون طوفانى که خاکسترهاى فراوان را از روى شعله‌هاى آتش برگیرد و فروغ آن را آشکار سازد، فطرت توحیدى آن‌ها را از پشت پرده هاى تعصب و جهل و غرور آشکار ساخت. در یک لحظه کوتاه و زودگذر، از این خواب عمیق و مرگ زا بیدار شدند، چنان که قرآن مى گوید: آن‌ها به وجدان و فطرتشان بازگشتند و به خود گفتند: حقاً که شما ظالم و ستمگرید (فَرَجَعُوا إِلى أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظّالِمُونَ). هم به خویشتن ظلم و ستم کردید، هم بر جامعه اى که به آن تعلق دارید و هم به ساحت مقدس پروردگار بخشنده نعمت ها. 🌺🌺🌺 جالب این که در آیات قبل خواندیم آن‌ها ابراهیم(علیه السلام) را متهم به ظالم بودن کردند، ولى در اینجا دریافتند ظالم اصلى و حقیقى خودشان هستند. و در واقع تمام مقصود ابراهیم(علیه السلام) از شکستن بت ها همین بود. هدف، شکستن فکر بت پرستى و روح بت پرستى بود، و گرنه شکستن بت فایده اى نداشت، بت پرستان لجوج فوراً بزرگتر و بیشتر از آن را مى سازند و به جاى آن مى نهند، همان گونه که در تاریخ اقوام نادان، جاهل و متعصب، این مسأله، نمونه هاى فراوان دارد. تا اینجا ابراهیم(علیه السلام) موفق شد یک مرحله بسیار حساس و ظریف تبلیغ خود را که بیدار ساختن وجدان هاى خفته از طریق ایجاد یک طوفان روانى بود، اجرا کند. ذیل آیه ۶۴ @Roznegaar