4_5990049909724680743.mp3
6.24M
تاافتاد مادر روخاکا ثانی به اشکام میخندید ای وای یه جور سیلی زد که مادر چشماش جایی رو نمی دید نامرد چنان سیلی زد افتاد زمین مادر بد موند صورتش جای رد ای کاش هیچ وقت کودکی مادر رو. رو خاکا نبینه مادرش رو نبینه که نقش زمینه مثل من پیرنشه میون مدینه دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شد پاره ای وای جلو ی چشمای خونم پیش چشمای ترم زد ای وای تو کوچه راه و گرفت و و سیلی به مادرم زد یاس نبی پر پر شد ذکر لبش حیدر شد نیلی روی مادر شد دیدم افتاد روی خاکا مادر فقط من می دیدم از نفس تا مادر فقط من می دیدم زیر پاها مادر فقط من می دیدم دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شده پا ره گرفت دستی روی دیوار گرفت دستی رو گونه ای وای دیدم که از گوش مادر جای چند قطره ی خونه باضرب دستِ نامرد به خودمی پیچید از درد راه خونه رو گم کرد می گفت حسن از کوچه ای مادر نگی تو به بابا دست من رو بگیر تا پاشم که از جا اشک چشمام ببین شده مثل دریا دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شد پاره زهرا جاداره که بمیره به جای تو همسره تو زهرا داره خونابه می ریزه از زخمای بسترتو پاهات چقد بی جونه دستات چقد لرزونه چشم علی ت گریونه ای وای زهرا خیلی وقته داری از علی ت رو میگیری تو جوونی ولی انگاری خیلی پیری من بمیرم به جا تو توهیچ نمیری -نفس-استاد-نریمان-پناه https://eitaa.com/rezanesabi