🎤👈 حاج آقا م... (از مریدان نزدیک حاج آقا توسلی رحمةالله علیه)
🔷 پارسال با پسرم جهت زیارت اربعین از قم عازم مرز مهران بودیم. با یک سواری پراید، نفری هفتصد هزار تومان هماهنگ شدیم.
🔷 با خود میگفتم: این اولین سفر کربلای پسرم است، کاش یک خاطره خوشی در ذهن او ثبت شود.
🔷 به این فکر میکردم که: سه نفری در صندلی عقب پراید، از قم تا مهران چطوری تحمّل کنیم؛ واقعا خیلی سخت خواهد بود.
🔷 در دل به حضرت أمّالبنین سلام الله علیها عرضه داشتم: خانم! شما مسئله ماشین ما را حلّ بفرمایید، من هم ۱۳۵ مرتبه ذکر شریف:«لَعَنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبِی حَقِّکِ یَا مولاتِی یَا فَاطِمَةُ الزَهراء» را داخل همان ماشین محضر شما هدیه میکنم.
🔷 ساعت پنج عصر، در مکان مورد نظر جهت سوار شدن، منتظر ماشین بودیم، اما راننده تأخیر کرد. دوبار تماس گرفتم. گفتم: دارم میآیم.
🔷 جاده پر از زائر بود و همه دنبال ماشین برای مرز مهران بودند. با پسرم رفتیم کنار جاده و روی جدول نشستیم.
🔷 یک موقع دیدم یک آقای محترمی آمد و درگوشی به من گفت: حاجآقا عازم مرز مهران هستید؟. گفتم: بله. گفت: چند نفر هستید؟ گفتم: دو نفر.
🔷 گفت: من هم با پسرم عازم زیارت اربعین هستیم. اگر دوست دارید با هم برویم.
🔷 بعد از حرکت، صاحب ماشین گفت: اول رفتم میدان ۷۲ تن تا دو نفر را صلواتی سوار کنم، با اینکه آنجا شلوغ بود، اما کسی به دلم ننشست. آمدم اینجا، که شما را دیدم.
🔷 با لطف و عنایت خانم أمّ البنین با آسایش کامل و صلواتی با ماشین سمند عازم زیارت اربعین شدیم.