🔻 دیشب توفیقی حاصل شد و زنگ زدم و با یکی از رفقای طلبه اصفهانی صحبت کردم.
🔹 گفتم این روزها چکار میکنی؟!
🔸 گفت تلاش برای رفع مشکلات
🔹 گفتم خب، چرا در حوزه کتاب نمیبینم فعال باشی؟!!!!
🔸 گفت اتفاقا اصل کارم شده کتاب
🔹 با خوشحالی گفتم چطور؟!!!!
🔸 گفت الان چند وقته که یک تیم 5 نفر درست کردیم و داریم میریم مدارس، توی مدارس راجع به مباحث مختلف برای دانش اموزان سخنرانی میکنم و در نهایت پیرامون همون مبحث و یا نیازهای دانش اموزان بهشون کتاب معرفی میکنم. با خودمم اون کتابها رو میبرم. بچه ها هم کلی استقبال میکنن و کتابها رو میخرن
🔸گفت در چند محله که بهایی ها روش داشتن کار میکردن هم ما ورود کردیم و نقشه هاشون رو بهم زدیم به شکلی که الان به خونمون تشنه هستن😄
🔸 گفت مسئولین هم خیلی استقبال کردن و دارن ازمون حمایت میکنن و پیگیریم که برنامه هامون رو گسترش بدیم و ...
🔹 باور کنید اگه هر یک از ما مشابه همین طلبه جوان تمرکزمون رو بزاریم روی رفع یکی از مشکلات، ظرف مدت کوتاهی بسیاری از مشکلاتمون حل میشه.
🔹 بهم میگفت آقا سید، باور کن اصل تاثیرگذاری توی فضای حقیقی هست نه مجازی، اصل کار هم اینجاست؛ ایتا چیه؟!! یک دیونه خونه ای که همه دارن همدیگه رو میزنن فارغ از اینکه اصلا دغدغه و درد مردم در فضای حقیقی چیز دیگری هست.
🔹 میگفت از وقتی اومدم بین نوجوون ها، دارم بهتر میفهمم جای من اینجاست نه توی فضای مجازی و کل کل کردن با چهارتا درب و داغون تر از خودم!😅 میگفت همین که اینجا بتونم با ارتباط گرفتن و صمیمی شدن با این بچه ها نگاهشون به روحانیت رو صمیمی کنم خیلی هنر کردم و از کار خودم راضی هستم.