❤️ حدیث عاشقی 🔹 1374 🌓 آن شب در سالن تهران، وقتی باقی مانده پیکر شهید را روی زمین کردند، همسرش گفت: - اگر اجازه بدهید، می خواهم مقداری از خاک بدن شوهرم را بردارم. که اجازه دادند. جلو که رفت، شروع کرد به گشتن میان ها. وقتی پرسیدیم: - چیکار می کنی؟ گفت: می خوام از این هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم. گفتیم: خب بردار، ولی دنبال چی می گردی؟ گفت: می خوام از اون جایی که بوده، خاک بردارم.