کانال سید مجید موسوی
با عنایات الهی و دعای مادر و پیگیری همسر بنده هم آموزگاری قبول شدم از امروز به بعد تجربیات خودم در
قرار شد براتون بنویسم امروز برخلاف اینکه گفتن خبر میدیم صبح زود رفتم اداره شهرستانمون گفتن ۱۵ دقیقه به ۱۱ اینجا باش ساعت ۱۰ هم به همه زنگ زدن خلاصه تا اومد مسئولش بیاد ۱۲ رد شد اومد ابلاغات را داد من و دوستم بودیم من سوم و ایشون ششم ابتدایی برای یک مدرسه رفتیم مدیر مدرسه برمون گردوند اداره اومد گفت معلم تازه کار نمیخوام😐😡🤬🤬 خودش انگار از وقتی به دنیا اومده بود معلم بود خلاصه مدرسه بعد ابلاغیه زدن من پنجم و دوستم ششم زنگ زدیم قبل از رفتن که ضایع نشیم دوستم را گرفتن گفتن پنجم معلم داریم نمیخوایم به همین با نظمی😁 تا عصر تاب دادن بعدم درو زد به هم گفت دوشنبه صبح زود اینجا باش ببینم کجا برات پیدا میشه به همین سادگی😐 یعنی جوری به ما میگفتن ماده ۲۸ انگار به فرد سوء سابقه دار رسیدن