#قسمت_بیست_و_شش
#ازدواج_صوری
برادرا دیگ و اجاق گاز و.... بار وانت کردن بردن تحویل بدن
منم با چندتا از دخترا رفتیم تمام حسینه رو جارو برقی کشیدیم مرتب کردیم
شلنگ کشیدیم حیاط حسینه شستیم
که برای دهه سوم تمیز باشه
مرتب کردن وتحویل دادن وسایل چندساعتی طول کشید
بعدش دوباره برگشتیم خونه
رسیدم خونه شماره ساجده گرفتم
- الو سلام ساجده عروس خانم
ساجده:إه پریا اذیتم نکن دیگه
-تسلیم
ساجده اونروز خواب بودم
خب بگو ببینم چی میخوای
ساجده:یه نقاشی سیاه قلم از حضرت آقا
عباشون هم مشخص باشه
فقط هزینه دستمزد بهم بگو
-برو بابا مگه من از تو دستمزد میگرم
هدیه عروسیت
ساجده: نه پریا محمدآقا گفته این کار براش فرق داره
پس قیمتش بگو
-باشه لجباز
برم بوم بگیرم چندتا کار به جز نقاشی شما دارم
یا علی
ساجده :یاعلی
مانتو و روسری سیاه پوشیدم عاشقانه چادر سر کردم به سمت مغازه وسایل نقاشی حرکت کردم
┈┈••••✾•💞💞•✾•••┈┈•
...
💞