صالحین تنها مسیر
بسم الله الرحمن الرحيم (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَرْوَاحِ الَّتِي
💠برگشت به مقام عند اللهی در راستاي توجه به عالم غيب عرض بنده آن است که اگر خواستيد به عالم غيب سير کنيد، از طريق توجّه به حضرت اباعبدالله الحسين(ع) اين سير به خوبي انجام مي گيرد و عملاً سير روحاني تان را مي توانيد از آن طريق شروع کنيد. از طريق توجّه به يک انسان کامل که حرکات و سکناتش براي ما تا حدّي ملموس است، سير روحاني مان شروع مي شود. چون اولاً: ذات ما يک حقيقت مجرّد است و از جنس عالَم غيب و معني است و نه از جنس عالم مادّه. ثانياً: به جهت فطرتي که داريم استعداد اُنس با عالي ترين انسان در ما هست. به جهت مجرد بودن ذاتمان، قطره اي هستيم جدا شده از درياي عالَم معنا و همسنخ آن عالم. اصل ما آدميت است و خليفة الله شدن ما به خاطر اين که در دنيا آمده ايم و اشخاصي به نام بتول، اکبر، فاطمه، علي و ... شده ايم مورد غفلت قرار گرفت. مگر قبل از اين بدن، يعني قبل از ورود در عالم مادّي، در جواب پروردگارتان که سؤال فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟» آيا پروردگار شما نيستم؟ نگفتيد: «بَلَی شَهِدْنَا»؛ آري، مي بينيم که تو پروردگار ما هستي؟ اين نشان مي دهد حقيقت همه ي ما جوهر عظيم آدميت را دارا است و همه هم به طور يکسان آن گوهر را دارا هستيم، زيرا همه اقرار به ربوبيت حق کرده ايم. حال که در اين بدن هاي متکثّر مقيم شده ايم و به صورت حسن، بتول، اکبر، فاطمه و علي در آمديم از آن حضور محروم شديم. خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»؛(13) يعني هيچ شيئي نيست مگر اين که خزينه هايش نزد ماست و از آن خزينه ها نازل نکرديم مگر به اندازه ي مشخص و محدود. پس خزينه ي آدميت هم نزد خداست، که همان مقام امام معصوم و حقيقت الانسان است. در همين رابطه در توقيعي که از ناحيه مقدسه حضرت صاحب امر رسيد، حضرت مي فرمايند: «وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبَّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»؛(14) ما دست پرورده ي مستقيم پروردگارمان هستيم و خلق بعد از آن، دست پرورده ي ما مي باشند و از مسير ما به کمالات لازم مي رسند. همه ي ما داراي يک اصل روحاني و رباني هستيم که از طريق آن اصل و فطرت با خداوند روبه رو بوده ايم، همان اصلي که خداوند درباره ي آن مي فرمايد: وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا...»؛(15) همه ي فرزندان آدم در مقام قبل از بدن و خارج از نام و نشان در مقام عِنْدَاللّهيِ آدميتِ محض با حق آشنا شدند و اقرار به ربوبيت او کردند، حال که حسن و اکبر و فاطمه شده اند و نظر به عالم کثرات انداخته اند آن حضور را فراموش کرده اند. به گفته ي مولوي: متّحد بوديم يک گوهر همه بي سر و بي پا بُديم آن دم همه بي سر و بي پا بُديم چون آفتاب بي گره بوديم و صافي همچوآب چون به صورت آمدآن نور سره شد عدد چون سايه هاي کنگره حال مي خواهيم از طريق نظر و محبت به مقامِ امام معصوم و ارتباط با آن مقام، با پاي اختيار به مقام عنداللهي خود برگرديم. عُمّان ساماني(ره) آن شاعر عارفِ آستان امام حسين(ع). در کتاب شريف گنجينة الاسرار مي گويد: اباعبدالله(ع) در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند که شما آدميت خود را در حين توجه به روزمرّ گي هاي زندگي فراموش کرده ايد و فردا بناست آن آدميت را که در عهد الست به آن اقرار کرديد، نمايش دهيد. مي گويد حضرت سيدالشهداء(ع): با لب خود گوششان انباز کرد دُر ز صندوق حقيقت باز کرد جمله راکرداز شراب عشق مست يادشان آورد آن عهد اَلَست گفت شا باش اين دل آزادتان باده خوردستيد بادا يادتان؟ يادتان باد اي فراموش کرده ها جلوه ي ساقي زپشت پرده ها يادتان باد اي به دِلْتان شور مِي آن اشارت هاي ساقي پي ز پي کاين خمار آن باده را بُد در قفا هان وهان! آن وعده را بايد وفا يعني آن تعهّد عَهد اَلَست را که در پنهانِ غيب اقرار کرديد حال در آشکارا اظهار بنماييد و اصحاب سيدالشهداء به حق، آدميت را به صحنه ي کربلا به تمام معنا به نمايش گذاردند. به همين جهت در زيارت عاشورا فقط به اباعبدالله(ع) سلام نمي دهيم، بلکه به اصحاب آن حضرت هم سلام مي دهيم و اين سلام نشان گر مقام عظيم اصحاب اباعبدالله(ع) است، حتي ائمه(ع) که زيارت عاشورا را اظهار داشته اند، به اصحاب آن حضرت سلام داده اند. به هر صورت، عرض بنده آن است که اي انسان ها، قبل از آن که اسم و جسمتان مطرح باشد، آدميت تان مطرح است و تو اي انسان، آدميت هستي، هر چند فراموش کرده اي. پس به درياي بي نام و نشان آدميت برگرد و آدميت يعني امام معصوم، يعني انسان کامل. اصلاً وجود امام معصوم نمايش و مُذَکِّر مقام اصلي ما است که در عهد الست در آن وارد شديم. بايد متوجه مقام اباعبدالله(ع) شد و در آن مقام عزيز سير کرد. آنگاه آرام آرام ملاحظه مي کنيد که «آشنايي نه غر