بسم الله الرحمن الرحیم بزرگداشت و تجلیل و تعظیم ایام الله و روزهای ولایت و امامت، بزرگداشت کرامت، عزت و عظمت مقام انسانیت و اوج قرب بشر به درگاه اقدس ربوبیت و الوهیت است. این روزهای بزرگ و با عظمت، برای همگان فرصت ارزنده ای است تا معرفت دینی خود را بیشتر و ارتباط روحی و معنوی خود با اولیای دین علیهم‎السّلام را، کاملتر سازند و با تجلیل از این ایام پر برکت، علاقه و ارادت خود را به خاندان وحی و نبوت ابراز نمایند. ▪️عجز همگان از توصیف حضرت یکی از این روزهای الهی و ایام نیکو، روز ولادت مسعود و مبارک عالم آل محمد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهم صلوات الله است. چه عرض کنم در وصف و مدح آن کسی که بزرگان علم و دانش از فریقین، او را با بالاترین عبارات و الفاظ ستوده اند، و بیان مثل حقیر، الکن و نارسا از وصف حتی قطره ای از اقیانوس بیکران عظمت شخصیت آن حضرت است؛ اما از باب شکرگزاری نسبت به ولایت آن پیشوای علم و معرفت، چند کلمه ای را عرض می کنم: مرا بس است همین افتخار و عزّت و شأن‏ * كه از ازل ز ولایش به گردنم رسن است‏ هزار سال سراید مدیحش ار «لطفى» * هنوز حرف نخستین و مطلع سخن است‏ ▪️هجرتی جاودان یکی از مهمترین وقایع زندگی حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، سفر ایشان از مدینة النبی صلی الله علیه وآله به خراسان بود که پیامدهاى مفیدى به دنبال داشت. حركت آن حضرت به طور رسمى بود؛ به طورى كه در طى این مسافت طولانى كه از شهرهاى بزرگ و كوچك و بخش ها ودهستان ها و دهكده هاى بسیار، عبور مى كردند، شور و هیجان عجیبى در كشورهاى اسلامى پدید مى آورد و موجب شد مسلمانانى كه تا آن موقع نمى توانستند احساسات ارادتمندانه خود را به اهل بیت علیهم السّلام اظهار كنند، علایق ناگسستنى و پیوند خود را با دودمان پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و ذریّه آن حضرت آشكار سازند و در بین همه مردم از خواصّ و عوام، سخن از اهل بیت علیهم السلام و فضایل و مقامات آنان و ظلم هایى كه به آنها شده بود، مطرح گردید. مردم و جماعات بسیار، از تشرّف به دیدار امام، غرق وجد و نشاط و سرور شده بودند؛ زیرا شرفیابى به حضورش را براى خود، شرفیابى به حضور جدّش پیامبر اكرم صلّى الله علیه و آله وسلّم مى شمردند. مردم در معابر، میادین، مساجد و هر جا كه مسیر آن حضرت بود، اجتماع مى كردند و با حضورشان صفحه نوینى را در تاریخ اسلام مى ساختند و روش و نظام عصر نبوّت رسول خدا و خلافت على مرتضى صلوات الله علیهما را احیا مى كردند. همه به هم مى گفتند: چه خوب شد؛ حق به مركزش بازگشت. مأمون خودش مى خواهد، زمینه انتقال خلافت را به امام فراهم كند. امام در هر مكانی كه قدم مى گذاشت، ارادت و محبّت مردم آنجا اوج مى گرفت و در كالبد ایمان و اخلاصشان، جان تازه مى دمید. امام را زیارت مى كردند؛ در سیمایش، سیماى رسول خدا را تماشا نموده و گریه مى كردند؛ ناله و ضجّه مى زدند؛ شعر مى خواندند؛ شادى مى كردند و صلوات مى فرستادند. به راستى، چه حادثه اى مهمتر از این مى توانست مذهب تشیّع را زنده سازد و مردم را به سوى حقیقت رهبرى كند؟ وچه منظره اى زیباتر و نافذتر و جذّاب تر از جمال دل آرا و چهره ملكوتى امام است؟ ▪️ولایتمداری مردم نیشابور نیشابور یکی از شهرهای بین راه امام بود. امام علیه‌السّلام با آن جلال ملکوتی و ابهت و عظمت معنوی، شهر نیشابور را مزیّن فرمود. چنان‌که نقل می‌نمایند: در حالی که امام علیه‌السّلام در عماری نشسته، و روی زیبای دل‌آرا و جمال همایون حق‌ّنمایش از مردم پنهان بود؛ آن خلق بی‌شمار که آرزوی زیارت سیمای دلربای امام را داشتند، از هر طرف هجوم آورده، و شعار و تکبیر و صلوات سر می‌دادند. از آن میان، دو نفر از پیشوایان و حافظان احادیث رسول اکرم صلّی‌الله علیه و آله و سلّم پیش آمدند، و به امام علیه‌السّلام چنین خطاب کرده و درخواست و تقاضا نمودند أیُّهَا السُّلالَةُ الطَّاهِرَةُ الرَّضِیَّة، أَیُّها الخُلاصَةُ الزَّاكِیةُ النَّبَویَّة بِحَقِّ آبَائِكَ الأطهَرینَ وَأسلَافِكَ الأكرَمینَ إلّا أَرَیتَنا وَجهَكَ المُبَارَكَ المیمُونَ، وَرَوَیتَ لَنَا حَدیثاً عَن آبائِكَ عَن جَدِّكَ نَذكُركَ بِهِ. 🔹ما هر چه بیندیشیم، سؤالی از این جامع‌تر و پرمعنی‌تر در این فرصت طلائی که برای خلق نیشابور فراهم شده بود نبود؛ سؤال از حدیثی نمودند که در طول ازمنه و اعصار و تا دنیا هست، افتخار نقل آن برای مردم باقی باشد، و زبان به زبان، و قرن به قرن، و قلم به قلم، آن را بگویند و بشنوند، و بنویسند و بخوانند.