به دنبال این سؤال معرفتجویانه بود که امام علیهالسّلام در مقام پاسخ برآمده و مرکبی را که بر آن سوار بود متوقّف نمود، و پرده از جمال مبارک برداشت، و چشم مسلمانان را به دیدار طلعت مبارک و با میمنت روشن فرمود، باز هم به عبارت «فَاستَوقَفَ البَغلَةَ وَ رَفَعَ المظَلَّةَ وَ أقَرَّ عُیُونَ المُسلِمینَ بِطَلعَتِهِ المُبَارَکةِ المیمُونَةِ»
خلایق که چشمشان به جمال جهانآرای امام افتاد، همه از خود بیخود شده، همان حالی که برای بانوان مصری به هنگام دیدار جمال حضرت یوسف دست داد خود را فراموش و زبان حالشان «مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِیمٌ» بود.
از این رو، صدای شوق و وجد و شادی آنها بلند، و فریاد تکبیر و تهلیلشان فضا را پر کرده، گروهی از شوق گریه میکردند، گروهی رکاب امام یا مرکب او را میبوسیدند، گروهی محو تماشای جمال آقا بودند، و صدای شوق و فریاد شور و نشاط آنها مانع بود که امام علیهالسّلام آنها را به روایت حدیث سرافراز فرماید.
آن گاه آن امام همام و پیشوای دانشمندان و حقیقت جویان، لب به سخن گشود و در آن مشهد عظیم که در نیشابور برپا شد، کلامی فرمود که بلیغتر و سخنی رساتر و حدیثی پر فائدهتر، و جامعتر از آن نبود:
🔸سمعت أبی موسى بن جعفر یقول: سمعت أبی جعفر بن محمد یقول: سمعت أبی محمد بن علی یقول: سمعت أبی علی بن الحسین یقول: سمعت أبی الحسین بن علی یقول: سمعت أبی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهم السلام یقول: سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله یقول: سمعت جبرئیل علیه السلام یقول: سمعت الله عز وجل یقول: لا إله إلا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی، فلما مرت الراحلة نادانا:
بشروطها وأنا من شروطها.
امام علیهالسّلام در یک عبارت، هم توحید و یکتاشناسی و یکتاپرستی را به مردم درس داد و هم آنها را به آنچه بِدان توحید، اکمال و اتمام و مبیّن و تفسیر تعریف میشود، یعنی ولایت خودش و سائر ائمّه طاهرین علیهمالسّلام هدایت فرمود.
آری، قبول ولایت اهل بیت علیهم السلام و ولایت امام رضا علیه السلام شرط قبولی توحید و در امان خدا بودن است.
هر چند این حدیث شریف، از لحاظ سند به سلسلةالذّهب معروف شده، ولی اهل معرفت میدانند که چیزی از مواد گرانبهای دنیا اگرچه هزاران برابر طلا و جواهرات ارزش داشته باشد با آن برابر نمیشود تا بتوان این سند را به آن تشبیه کرد.
اگر همه دنیا را در یک کفه ترازو بگذارند، و سند این حدیث یا لفظ آن را در کفه دیگر بگذارند، در جنب سنگینی این حدیث، پر کاهی هم محسوب نمیشود، و اصلاً تشبیه یعنی صورت و حقیقت به مجاز، و معقول به محسوس، اگر هم کسی یا در موردی شود از تنگی قافیه است، و إلّا به گفته مرحوم آیة الله والد معظّم اعلی الله مقامه:
لعل و مرجان را چه کس گفته است بهتر از خزف * جـان علوی را چه کـس سنجید با نقش جدار
▪️باید همه ما قدردان نعمت ولایت باشیم و تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت و معارف رضوی علیهم السلام را از مهمترین وظایف خویش بدانیم تا تشنگان حقیقت و علم و بینش، از این سرچشمه ناب و زلال سیراب گردند.