اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکمْ ما فِی اْلاَرْضِ وَالْفُلْک تَجْری فِی الْبَحْرِ بِاَمْرِهِ وَ یُمْسِک السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی اْلاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیم
اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخِّرَ لَکمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَیْکمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً
اَللهُ الَّذی سَخَّرَ لَکمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِی الْفُلْک فیهِ بِاَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ وَ سَخَّرَ لَکمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ اِنَّ فی ذلِک لاَیات لِقَوْم یَتَفَکرُونَ
وَ سَخِّرَ لَکمْ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِاَمْرِهِ
بدیهی است مفهوم اینکه زمین و آسمان مسخّر انسان شدهاند تسخیر بالفعل نیست بلکه اشیاء را چنان آفریده است که تسخیر آنها برای انسان امکان پذیر باشد یا انسان را چنان آفریده است که میتواند این اشیاء را مسخر خود سازد به هر دو صورت مقصود تسخیر بالقوه است که به فعلیت رسیدن امروز از گذشته گستردهتر و کاملتر و ظاهرتر است.
مثلا برداشتن آب از نهرهای بزرگ مانند نیل و دجله و فرات و جیحون یک نوع تسخیر آنها است ولی کشتیرانی و سدسازیهای بزرگ در آنها نوع دیگر است.
همچنین تسخیر هوا و فضا و نور و آفتاب و زمین و معدن صورتهای متعدد دارد که به تدریج آنچه در قوه بوده به فعلیت میرسد.
و خلاصه هواپیما نیز یکی از نمونههای تسخیر اشیاء برای انسان است چنانکه تمام مظاهر صنعت و کشاورزی مظاهر همین تسخیر است؛
فَسُبْحانَ الَّذی جَعَلَ اْلاَشْیاءَ مُسَخَّراً للإنْسانِ، وَ اَکرَمَهُ بِالنُّطْقِ وَ الْبَیانِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ