حلقه‌ی گیسوی خون🌷 به: جناب عابس بن ابی شبیب(ره) چشم‌ها حلقه زده، دل به تپش افتاده! آن جوانمرد مگر، باز دل از کف داده؟! زره از تن به در آورده و خُود از سر خود یک نفر کو که بگوید: چه شده ست آزاده؟ رسم میدان نپسندد که بیافشانی زلف! ای خوش آن حلقه‌ی گیسو، که ز هم نگشاده – می برد زَهره‌ی دل‌های پریشان هردم می شود خاطره ی حسرت هر دلداده! * * ... آه از آن لحظه، که در آینه‌ی شب دیدم تاری از حلقه‌ی آن، دست کسی افتاده! مکتب شعر امامیه سیدعلی اصغرموسوی قم-١٣٧٨ 🌴🌷🌴 @saapoem