📜 کشتی بان طف اگر خم کرده تاریخ دغل ،قدّ رشیدت را به میدان می سپارم رزم بشکوه شدیدت را بنازم در چکاچک ها،بسان شهپر جبریل شراره ِ تیغهِ شمشیرِ به حق،آذرپدیدت را تماشا می کنم ای جان، میان واژگان هرآن همان «هَیهاتَ مِناالذّلهٔ»عزم أکیدت را دُژم دریای خون تصویرِطف را،نوح کشتی‌بان! به قرآن می سپارم شرح اوصاف حمیدت را شهید حقِ حق فرما،کتاب حضرت ِطٰهٰٓ(ص) قنوتانه قرائت می کنم نام مجیدت را به اندوهت نمی بالم،اگر از داغ می نالم: شفق واره غروبِ قامتِ سبز و سپیدت را - عزادار غمی هستم: که دارد دردها در دل غمین ماتمی هستم: درید از هم وَرید ت را گذشتی با«علی اکبر»، ز مرز فکرت باور ! گرفتی با«علی اصغر»هم ازخالق رسیدت را! «سعا»باهرمژه اشکی که تمرین می کندبادل شهودی تازه می بخشد،غزل نام شهیدت را مکتب شعر امامیه مکتب شعردینی درایران سید علی اصغر موسوی قم - ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ جمعه ۴ محرم ۱۴۴۳ @saapoem 🌴🌷🌴📚🌴🖋🌴