می‌گفت: « توی خواب دیدم مریضی سختی دارم. آقا آمدند و فرمودند چرا اینقدر ناراحتی و ناله می کنی؟ عرض کردم آقا تاب و توانم کم شده. نظر لطفی کردند و باز فرمودند چه می خواهی؟ گفتم آقاجان، شما اول شفایم بدهید؛ بعد هم شهادت را نصیبم کنید.» شفایش را از امام رضا (ع) گرفته بود. برای شهادتش هم فرموده بودند: «وقتی به شهادت می رسی که ازدواج کرده باشی.» روی همین حساب برای ازدواج سریع اقدام کرد برایش خواستگاری رفتم و چیزی نگذشت که رخت دامادی پوشید. وعده امام رضـا (ع) خیلی زود تحقق پیدا کرد ، رخت دامادی که پوشید رخت شهادت را به تنش پوشاندند ... ✍ راوی : مادر شهید ولادت : فراش محله بهشهر مازندران۱۳۴۰   شهادت: ام الرصاص ۱۳۶۵ مزار: بهشت فاطمه بهشهر ۲۵_‌ڪربلا https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1