دیگر قدّ من به شمشادهای دور قابت رسیده است، مادر از نبودنت چشمانی سفید به زیر پلک هایش دارد، منو این همسایهٔ شمشادی ات همسن و سالیم، بابا... آمده ام تا به پای قابت آب بریزم، می خواهم پاک کنم شیشه قابت را که بوسه گاه مادرست، دستانم یاری نمیکند وقتی جای بوسه ی مادر را می بینم که نقطه ایست روی پیشانی ات برای همیشه... معلم و دانشجو ❤️ محل شهادت: پاسگاه زید تاریخ شهادت: روز عید قربان قطعه ۲۶، ردیف ۷، شماره ۱۷ 🌹 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari1