『صابِرینِ مُتَنَعِّم』
[زنان در نهضت عاشورا - طوعه بانويي كه يك تنه جور مردان كوفه را بر دوش كشيد]  🔻گفت: آري، اما به تو ن
[زنان در نهضت عاشورا - طوعه بانويي كه يك تنه جور مردان كوفه را بر دوش كشيد]  🔹مسلم، هم چنان رجز مي‌خواند، و بي باكي خود از مرگ را مي‌سرود، خيلي طول نكشيد او را نابكارانه و ناجوان مردانه به طرز فجيعي به شهادت رساندند، و پيكر مطهرش را از بالاي بام «دارالاماره» به زير افكندند. مسلم شهيد شد و طوعه در غم از دست دادن ميهمان غريبش آرام و قرار نداشت، آفرين به اين احساس مسئوليت. 🔻يزيد بن معاويه تمام سرزمين وحي را براي امام حسين نا امن كرده بود، حتي حرم امن الهي را! ناگزير امام راه عراق را پيش گرفت در مسير راه ناملايمات زيادي قلب امام را به درد آورد. مثلاً همين خبر شهادت مسلم را در محلي به نام «زباله» به امام (ع) دادند. 🔹امام، در حالي كه آيه شريفه (من المؤمنين رجال... ) را قرائت فرمود، خبر را به اهل بيت و بني هاشم رسانيد و به اصحاب نيز فرمود: هر كس به خيال آسودگي و آسايش و زندگي برخوردار از امنيّت در كوفه با ما همراه شده است، بداند از اين خبرها نيست، مردم آن جا ما را ذليل كرده اند. بيعت شكسته اند و چون اسلاف پيمان شكن خود به ما بي وفايي كرده اند. همه چنين مي‌پندارند، كه وقتي به كوفه رسيديم، آن جا همه تحت دستور حسين بن علي (ع) اند، ما هم شكمي از عزا در مي‌آوريم. آگاه باشيد! اين طور نيست، آن جا همه اش خون و قيام است، تير و شمشيراست، نيزه و خنجر است، خيلي‌ها متفرق شدند و دنيا طلبان امام را تنها گذاردند. 📚 🌌 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ˹ @Saberine_Motenaem ˼